کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسنی که باو عشق سروکار ندارد
    مانند طبیبی است که بیمار ندارد
    حرفیکه دل غمزده ای زو بگشاید
    غیر از لب پرخنده سوفار ندارد
    ضعفم نکند تکیه بنیروی بزرگان
    کاه تن من پشت بدیوار ندارد
    از بخت سیه ناله ما یافت رواجی
    شب تا نشود شمع خریدار ندارد
    از روی تنک تن بکدورت دهد ارنه
    آئینه سر صحبت زنگار ندارد
    خارست به پیراهن فانوس گل شمع
    گر رنگی از آن گلشن رخسار ندارد
    در جستن من آبله زد پای کسادی
    یکجنس نیابی که خریدار ندارد
    شوریدگی از خاطر ما دور نگردد
    دیوانه ز ویرانه خود عار ندارد
    بهتر ز گلی کو دل بلبل نخراشد
    خاریکه بدامان کسی کار ندارد
    در مشرب رندان بنسب نیست بزرگی
    در بزم سر آنستکه دستار ندارد
    در چشم کلیم از اثر گریه گل افتاد
    دیگر هوس دیدن گلزار ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha