کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم هر کس گر بیار ماه سیما روشنست
    ز آتش دل همچو مجمر دیده ما روشنست
    هر که را ایام پیش آورد زودش پس نشاند
    این پشیمانی ز جزر و مد دریا روشنست
    نور بی برگی کند در خانه ها کار چراغ
    عمرها شد کز حباب این نکته بر ما روشنست
    عقل دیوانه است، هر جای بوی می افسون دمید
    روح پروانه است هر جا شمع مینا روشنست
    منت زلف تو طوق گردنم بادا کزو
    حال دلها بر تو در شبهای یلدا روشنست
    کار ما گر نیست دلخواهش نگیرد کار تنگ
    از تغافلها که دارد کارفرما روشنست
    اینکه اشکست، اینزمان خون جگر خواهد شدن
    پیش پیش امروز بروی حال فردا روشنست
    شیشه می عینک بینائیت بادا کلیم
    تا بدانی دیده ها از نور صهبا روشنست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha