کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم پوشیدن ز نیک و بد چراغ دیده است
    روشنی دل را ز نور دیده ها پوشیده است
    با که گردن سازگاری کرد تا با ما کند
    بر مراد دانه هرگز آسیا گردیده است؟
    سرو را دانی چرا آزاد می گویند خلق
    زانکه دامان تعلق زین چمن برچیده است
    گر قفس تنگست از بیرحمی صیاد نیست
    صید از ذوق گرفتاری بخود بالیده است
    گر بصحرا می رود، ور سر بدریا می کشد
    سیل راه برو بحر از اشک من پرسیده است
    جامه لایق بآن دستار عریانی بود
    بر سر هر کس که سودای جنون پیچیده است
    چشم خود را بایدش دادن بمردم عاریت
    هر که خود را لایق بالانشینی دیده است
    دیده ای دارم که ویران گشته از یکقطره اشک
    خانه چشمم تو گوئی از گل نم دیده است
    دیده بیدل چسان از زخم می ترسد کلیم
    چشم داغ من ز مرهم آنچنان ترسیده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha