کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نخل قد تو را چون، صورت نگار جان بست
    گلدسته سرین را، زان رشته بر میان بست
    از بسکه شد بریده، پیوند راحت از ما
    بر زخم ما بشمشیر، مرهم نمی توان بست
    جائیکه غنچه سنگست، بر آشیان بلبل
    عاشق چسان تواند، خود را بگلرخان بست
    آب و گل وجودم از رعشه موج دارست
    بی می نمی تواند، مغزم در استخوان بست
    هر بستگی که باشد موج می اش کلیدست
    پیرمغان گشاید، هر در که آسمان بست
    گلشن خوش و هوا خوش، گفتی گر چه باید
    باید نقاب گل را، بر روی باغبان بست
    تاب تلافی جور، نازک دلان ندارند
    بر زخم لاله و گل، مرهم نمی توان بست
    از وضع ناگوار اهل جهان دلی پر
    دارم کلیم و باید، از نیک و بد زبان بست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha