کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۳۹: نخل قد تو را چون، صورت نگار جان بست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نخل قد تو را چون، صورت نگار جان بست گلدسته سرین را، زان رشته بر میان بست از بسکه شد بریده، پیوند راحت از ما بر زخم ما بشمشیر، مرهم نمی توان بست جائیکه غنچه سنگست، بر آشیان بلبل عاشق چسان تواند، خود را بگلرخان بست آب و گل وجودم از رعشه موج دارست بی می نمی تواند، مغزم در استخوان بست هر بستگی که باشد موج می اش کلیدست پیرمغان گشاید، هر در که آسمان بست گلشن خوش و هوا خوش، گفتی گر چه باید باید نقاب گل را، بر روی باغبان بست تاب تلافی جور، نازک دلان ندارند بر زخم لاله و گل، مرهم نمی توان بست از وضع ناگوار اهل جهان دلی پر دارم کلیم و باید، از نیک و بد زبان بست کلیم کاشانی