کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر ز هستی ما نام بینشانی هست
    در آشیان هما مشت استخوانی هست
    جمال اختر بختم نمی شود زایل
    چو شمع دایم در طالعم زیانی هست
    تو بیزبانی ما را حریف حرف نئی
    بداد ما برس ایشوخ تا زبانی هست
    تهی ز لخت جگر نیست اشک ماهرگز
    همیشه قافله را میر کاروانی هست
    کسیکه مایل خونریزی است می فهمم
    میانه دل و مژگان او نشانی هست
    رود به سیر چمن برق بیشتر زسحاب
    مگر بشاخ گلی از من آشیانی هست
    سجود خاک درت با سر بریده خوشست
    که هیچ باک نباشد چو پاسبانی هست
    کلیم دل بهمین قرب بیوصال منه
    چه شد که در پس دیوار گلستانی هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha