کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پاس وفا داشتیم، بی اثر افتاده است
    آفت اوقات بود خوب برافتاده است
    شکوه ام از دهر نیست، داد زابنای او
    در همه ملک این پدر بد پسر افتاده است
    بسکه درین تنگنا چشم دلم تنگ شد
    دیده ام از گلرخان بر کمر افتاده است
    بر سر رحم آمد از ناله فرو خوردنم
    تیر نیفکنده ام کارگر افتاده است
    گرمی احباب را دیده و سنجیده ام
    سردی ایام از آن گرمتر افتاده است
    رشته گوهر شده است جاده ها سربسر
    در ره سودای او بسکه سرافتاده است
    ظاهر و باطن کلیم، همچو حبابم یکیست
    صد نظر از کار ما پرده برافتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha