کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰۳: پاس وفا داشتیم، بی اثر افتاده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پاس وفا داشتیم، بی اثر افتاده است آفت اوقات بود خوب برافتاده است شکوه ام از دهر نیست، داد زابنای او در همه ملک این پدر بد پسر افتاده است بسکه درین تنگنا چشم دلم تنگ شد دیده ام از گلرخان بر کمر افتاده است بر سر رحم آمد از ناله فرو خوردنم تیر نیفکنده ام کارگر افتاده است گرمی احباب را دیده و سنجیده ام سردی ایام از آن گرمتر افتاده است رشته گوهر شده است جاده ها سربسر در ره سودای او بسکه سرافتاده است ظاهر و باطن کلیم، همچو حبابم یکیست صد نظر از کار ما پرده برافتاده است کلیم کاشانی