کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک شهر سنگدل را یک سخت جان بسست
    جائی که صد خدنگ بود یک نشان بسست
    زلفت هزار حلقه کمان را چه می کند
    گر صید دل مرا بود یک کمان بسست
    دل زان تست بر سر جان گر سخن بود
    قسمت کنیم با تو مرا نیم جان بسست
    گمراه آنکه پیرو ارباب عادتست
    خضر ره تو ماند ازین کاروان بسست
    با دهر جنگ، شیشه بسنگ آزمودنست
    با روزگار صلح کن، این امتحان بسست
    گر نیک بنگریم غبار وجود ما
    از بهر چشم بستن این خاکدان بسست
    در پیش سر فکندن نرگس اشاره ایست
    یعنی دگر نظاره این بوستان بسست
    بند دگر بپای دلت از وطن منه
    بیرون نرفتن از قفس آشیان بسست
    خواهد گسیخت رشته طاقت ز پیچ و تاب
    دیگر کلیم آرزوی آن میان بسست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha