کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بملک حسن که فیضی ز آشنائی نیست
    در آشنائی خورشید روشنائی نیست
    هر آنچه رفت زدستم برون ز دل هم رفت
    میان دست و دلم چون صدف جدائی نیست
    غبار خاطرم از شش جهت گرفته فرو
    چو اخگرم سرو پروای خودنمائی نیست
    بکشوری که فتد عکس تیره روزی ما
    زآب و آینه امید روشنائی نیست
    مرا که شیوه افتادگی هنر باشد
    شکست نفس بجز عیب خودستائی نیست
    ز درد فقر دلا غیرتی اگر داری
    مخواه مرگ که خواهش بجز گدائی نیست
    باضطراب گرفتارم آنقدر که قفس
    شکسته است و مرا فرصت رهائی نیست
    چو پاز آبله پوشیده ای، برو بنشین
    که ناقص است سلوک ار برهنه پائی نیست
    که را کلیم ستودم که بر سپهر نرفت
    هزار حیف که پروای خودستائی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha