پیچیده تر ز طره او دود آه ماست
برگشته تر از آن مژه بخت سیاه ماست
در راه او بخون خود از بسکه تشنه ایم
هرکس که چاه می کند او خضر راه ماست
ما را چو کاه تکیه بدیوار خلق نیست
خاکیم و بردباری پشت و پناه ماست
یک کس بسوی مقصد خود ره نمی برد
دنیا زبسکه تیره ز بخت سیاه ماست
ما را چو سوختی تو هم افزوده می شوی
ای شعله سرکشیت ز مشت گیاه ماست
کوتاه می شود همه شمعی ز سوختن
شمعیکه سر بعرش رسانیده آه ماست
تا دیده ای بگلشن رخسار او کلیم
همچون نسیم نکهت گل با نگاه ماست