کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از پیچ و تاب فکر تنم صد شکن گرفت
    آسان نمی توان سر زلف سخن گرفت
    بر تشنگان عقیق لبت را حلال کرد
    خطت که آمد و سر چاه ذقن گرفت
    بر عارض تو چهره شدن حد شمع نیست
    گریان ز بزم رفت و سر خویشتن گرفت
    بر روی آب رخصت سجاده گستری
    اول نداشت موج، ز مژگان من گرفت
    معشوق خردسال بود سازگارتر
    سروی که قد کشیده دلش از چمن گرفت
    دارم تبی چنانکه سرانگشت را طبیب
    برداشت تا زدست من اندر دهن گرفت
    بر حرف من کلیم نگفتی گرفت نیست
    این چیست کاتش از نفست در سخن گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha