کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر سر خود می کند ویران سرای دیده را
    پختگی حاصل نشد اشک جهان گردیده را
    کی توانی ترک ما کردن که با هم الفتیست
    طالع برگشته و مژگان برگردیده را
    دستگاه ما کجا شایسته تاراج اوست
    غیرزانو نیست سامانی سر شوریده را
    کوه محنت سخت می کاهد مرا ساقی بده
    باده تندی که بگدازد غم بالیده را
    در زمان تیره روزی دوست دشمن می شود
    بیتو مژگان می زند دامن چراغ دیده را
    حاصل پرهیز زاهد نیست جز آلودگی
    کرده پر خار تعلق دامن برچیده را
    در ترازوی صدف گوهر نگنجد از نشاط
    با گهر همسر کنم گر نکته سنجیده را
    می کند تدبیر بخت بدمروت مانعست
    سهل باشد چاره کردن دشمن خوابیده را
    نامه ات را قاصد آورد و نمی خواند کلیم
    از دلش ناید که بردارد ز راهت دیده را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha