کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳: درین چمن چو گلی نشنود فغان مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درین چمن چو گلی نشنود فغان مرا کجاست برق که بردارد آشیان مرا حدیث زلف تو از دل بلب چو می آید بسان خامه سیه می کند زبان مرا زبسکه مانده ز پروازم اندرین گلشن ز نقش پا نشناسند آشیان مرا بزندگی ننشستی بپهلویم هرگز مگر خدنگ تو بنوازد استخوان مرا چو شمع در ره باد صبا سبکروحم نسیم وصل تواند ربود جان مرا ندیده کوچه زخمی که دل برون نرود چو بر دلم گذر افتاده دلستان مرا چو نخل شعله بباغ جهان بیک حالم نه کس بهار مرا دید نه خوان مرا زبسکه نقش سیه چردگان بدل جا کرد بتن سیاه چو رگ ساخت استخوان مرا کلیم وام کن از خامه هم،زبانی چند که یک زبان نکند شرح داستان مرا کلیم کاشانی