کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لاله می روید ز بستر ناتوان عشق را
    شعله پرورده است مغز استخوان عشق را
    مهر خاموشی است بر عنوان این سربسته راز
    نیست با گوش و زبان کاری بیان عشق را
    راز دل از بیزبانی بیشتر گل می کند
    باطن از آیینه رنجد رازدان عشق را
    شوقم از جا برد وصل کعبه دیدم بی سفر
    خضر پرواز است راه بی نشان عشق را
    هرکجا رفتیم کویش مرکز سرگشتگی است
    دل شناسد جذبه های بیگمان عشق را
    دشت دشت از گرد راهم باز می ماند سراب
    گرچه دورافتاده ام کامل روان عشق را
    کی اسیر از درد بیدرمان تسلی می شود
    بوالهوس هم سود می داند زیان عشق را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha