به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش

2260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گل گرفتار نقش بالینش
صبح دل چاک خواب شیرینش
در ره کفر و دین غبار شدم
پی نبردم به دین و آیینش
گر ز قتلم هنوز راضی نیست
مرغ روحم شکار شاهینش
سخن آهسته تر ز حسرتیان
برده فرهاد خواب شیرینش
شکوه ای از کسی ندارد اسیر
سینه صافی است حاصل کینش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 2شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 3شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 4شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 5شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...6شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 7شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...8شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...9شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 10شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 11شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 12شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...13شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 14شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...15شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 16شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 17شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 18شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...19شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...20شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 21شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...22شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 23شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 24شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 25شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 26شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 27شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 28شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 29شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 30شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...31شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 32شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 33شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 34شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 35شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 36شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 37شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...38شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...39شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 40شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...41شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 42شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 43شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...44شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 45شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 46شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 47شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...48شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 49شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 50شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 51شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...52شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 53شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 54شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 55شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...56شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...57شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 58شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...59شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 60شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...61شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 62شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 63شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 64شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 65شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 66شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 67شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 68شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 69شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 70شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 71شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...72شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...73شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 74شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 75شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 76شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...77شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...78شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 79شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 80شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 81شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 82شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...83شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 84شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...85شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 86شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 87شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...88شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...89شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...90شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 91شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...92شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...93شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 94شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 95شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 96شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...97شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 98شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 99شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 100شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 101شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 102شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 103شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 104شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 105شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...106شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 107شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 108شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 109شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 110شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...111شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 112شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 113شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 114شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 115شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 116شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 117شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 118شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 119شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 120شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 121شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...122شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...123شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 124شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 125شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...126شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...127شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 128شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 129شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...130شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 131شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 132شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...133شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...134شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 135شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 136شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 137شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 138شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 139شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 140شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 141شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 142شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 143شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...144شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...145شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 146شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 147شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 148شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 149شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...150شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 151شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 152شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 153شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 154شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 155شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...156شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 157شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 158شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 159شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 160شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 161شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 162شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 163شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 164شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 165شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 166شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 167شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 168شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 169شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...170شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 171شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 172شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 173شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 174شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 175شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 176شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 177شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 178شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ