کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دانم
    نگنجد در دل اندیشه سودایی که من دانم
    نسیم از گرد گلچین است در راهی که من پویم
    بهار از خاک رنگین است در جایی که من دانم
    جدایی باعث محرومی عاشق نمی گردد
    دلم آیینه روی دلارایی که من دانم
    تغافل پیشه چشمش به ایما راز می گوید
    به اظهاری که دل فهمد به ایمایی که من دانم
    زگفتن می رمد صبر دل آشوبی که من دارم
    ز دیدن می گریزد چشم شهلایی که من دانم
    بهار از خاک شبنم می خرد گل پاکی دامن
    در اقلیم نگاه حیرت آرایی که من دانم
    دعایی می کنم آمینی از تأثیر می خواهم
    سراپا دل شوم بهر تمنایی که من دانم
    اسیر از ساغرت بوی گل خورشید می آید
    مگر یک قطره نوشیدی ز مینایی که من دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha