به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانستم

2290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانستم
دل آسوده را از خاطر غمگین ندانستم
دمی با خواب راحت دیده من آشنا گردید
که چون جوهر به غیر تیغ او بالین ندانستم
مرا آیینه دل خضر راه سینه صافی شد
که هرگز در محبت جبهه پر چین ندانستم
نکردم فرق زخم تیغ و مرهم در گرفتاری
ز فیض ساده لوحی مهر را از کین ندانستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 2شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...3شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 4شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 5شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...6شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 7شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 8شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 9شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...10شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 11شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 12شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 13شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...14شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 15شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 16شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 17شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...18شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...19شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 20شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...21شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 22شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...23شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 24شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 25شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 26شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 27شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 28شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 29شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 30شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 31شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 32شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 33شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...34شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...35شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 36شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 37شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 38شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...39شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...40شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 41شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 42شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 43شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 44شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...45شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 46شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...47شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 48شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 49شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...50شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...51شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...52شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 53شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...54شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...55شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 56شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 57شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 58شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...59شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 60شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 61شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 62شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 63شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 64شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 65شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 66شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 67شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...68شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 69شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 70شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 71شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 72شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...73شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 74شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 75شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 76شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 77شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 78شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 79شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 80شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 81شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 82شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 83شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...84شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...85شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 86شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 87شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...88شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...89شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 90شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 91شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...92شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 93شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 94شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...95شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...96شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 97شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 98شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 99شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 100شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 101شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 102شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 103شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 104شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 105شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...106شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...107شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 108شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 109شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 110شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 111شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...112شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 113شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 114شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 115شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 116شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 117شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...118شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 119شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 120شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 121شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 122شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 123شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 124شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 125شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 126شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 127شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 128شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 129شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 130شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 131شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...132شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 133شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 134شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 135شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 136شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 137شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 138شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 139شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 140شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ