به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم

2350عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غمی رنگین تر از گلزار دارم
دلی چون ساغر سرشار دارم
بهارم را محبت باغبان است
گلی در سایه هر خار دارم
خموشی تر زبان گفتار گستاخ
چه گویم گفتگو بسیار دارم
چرا بلبل نباشد مو به مویم
گل داغ تو در گلزار دارم
از این دیو اختلاطان می گریزم
بیا تا قوت رفتار دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 2شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 3شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 4شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...5شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 6شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 7شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 8شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...9شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...10شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 11شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...12شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 13شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...14شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 15شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 16شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 17شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 18شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 19شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 20شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 21شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 22شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 23شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 24شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...25شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...26شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 27شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 28شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 29شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...30شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...31شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 32شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 33شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 34شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 35شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...36شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 37شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...38شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 39شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 40شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...41شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...42شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...43شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 44شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...45شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...46شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 47شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 48شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 49شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...50شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 51شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 52شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 53شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 54شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 55شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 56شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 57شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 58شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...59شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 60شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 61شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 62شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 63شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...64شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 65شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 66شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 67شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 68شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 69شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 70شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 71شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 72شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 73شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 74شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...75شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...76شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 77شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 78شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...79شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...80شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 81شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 82شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...83شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 84شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 85شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...86شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...87شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 88شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 89شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 90شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 91شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 92شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 93شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 94شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 95شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 96شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...97شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...98شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 99شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 100شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 101شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 102شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...103شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 104شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 105شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 106شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 107شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 108شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...109شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 110شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 111شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 112شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 113شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 114شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 115شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 116شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 117شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 118شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 119شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 120شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 121شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 122شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...123شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 124شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 125شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 126شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 127شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 128شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 129شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 130شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 131شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ