به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم

2270عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در نظر نقش و نگارت می کشم
تا نفس دارم خمارت می کشم
می شوم خاک و گلستان می شوم
حلقه در گوش بهارت می کشم
سینه از داغت بر آتش می زنم
درد یاری در دیارت می کشم
در سر مستی ز ساغر بیخبر
حرف لعل میگسارت می کشم
بزم یکرنگی است مشق دوستی
از دل خود انتظارت می کشم
خاک می گردم به راه وعده ای
انتقام از انتظارت می کشم
پر به صبر خویش می نازی اسیر
حلقه در گوش قرارت می کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...2شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 3شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 4شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 5شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...6شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...7شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 8شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 9شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 10شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 11شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...12شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 13شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...14شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 15شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 16شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...17شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...18شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...19شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 20شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...21شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...22شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 23شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 24شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 25شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...26شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 27شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 28شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 29شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 30شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 31شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 32شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 33شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 34شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...35شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 36شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 37شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 38شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 39شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...40شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 41شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 42شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 43شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 44شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 45شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 46شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 47شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 48شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 49شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 50شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...51شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...52شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 53شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 54شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...55شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...56شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 57شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 58شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...59شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 60شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 61شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...62شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...63شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 64شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 65شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 66شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 67شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 68شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 69شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 70شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 71شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 72شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...73شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...74شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 75شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 76شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 77شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 78شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...79شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 80شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 81شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 82شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 83شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 84شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...85شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 86شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 87شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 88شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 89شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 90شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 91شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 92شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 93شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 94شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 95شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 96شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 97شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 98شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...99شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 100شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 101شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 102شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 103شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 104شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 105شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 106شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 107شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ