به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم

2370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با لبش همزبانیی کردم
مردم و زندگانیی کردم
یک صبوحی زدم به یاد کسی
صبح را باغبانیی کردم
گرد نسیان به خاطر افشاندم
صید راز نهانیی کردم
آرزوها به دل گره شده بود
دیدمش جانفشانیی کردم
رفته بودم ز خاطر همه کس
بر دل خود گرانیی کردم
حرفی از دفتر جنون خواندم
دعوی نکته دانیی کردم
گرد راه فتادگی گشتم
با فلک هم عنانیی کردم
بی محابا زدم بر آتش اسیر
در صف دل جوانیی کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...2شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 3شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 4شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 5شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...6شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 7شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 8شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 9شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...10شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 11شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 12شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 13شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...14شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...15شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 16شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...17شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 18شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...19شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 20شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 21شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 22شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 23شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 24شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 25شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 26شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 27شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 28شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 29شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...30شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...31شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 32شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 33شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 34شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...35شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...36شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 37شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 38شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 39شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 40شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...41شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 42شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...43شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 44شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 45شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...46شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...47شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...48شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 49شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...50شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...51شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 52شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 53شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 54شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...55شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 56شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 57شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 58شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 59شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 60شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 61شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 62شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 63شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...64شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 65شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 66شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 67شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 68شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...69شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 70شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 71شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 72شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 73شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 74شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 75شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 76شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 77شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 78شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 79شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...80شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...81شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 82شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 83شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...84شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...85شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 86شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 87شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...88شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 89شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 90شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...91شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...92شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 93شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 94شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 95شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 96شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 97شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 98شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 99شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 100شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 101شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...102شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...103شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 104شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 105شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 106شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 107شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...108شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 109شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 110شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 111شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 112شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 113شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...114شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 115شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 116شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 117شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 118شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 119شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 120شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 121شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 122شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 123شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 124شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 125شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 126شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 127شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...128شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 129شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 130شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 131شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 132شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 133شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 134شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 135شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 136شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ