به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای چشم و چراغ آفرینش
رنگین گل باغ آفرینش
از رایحه بهار خلقت
گلدسته دماغ آفرینش
از باده حقشناسی تو
دل گشته ایاغ آفرینش
مست است اسیر در ره تو
از جام سراغ آفرینش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 2شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 3شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 4شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 5شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 6شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...7شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 8شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...9شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...10شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 11شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 12شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 13شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...14شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 15شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...16شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 17شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 18شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 19شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...20شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...21شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 22شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...23شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 24شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 25شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 26شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 27شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 28شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 29شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 30شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 31شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...32شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 33شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 34شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 35شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 36شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 37شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 38شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...39شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...40شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 41شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...42شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 43شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 44شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...45شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 46شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 47شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 48شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...49شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 50شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 51شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 52شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...53شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 54شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 55شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 56شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...57شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...58شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 59شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...60شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 61شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...62شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 63شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 64شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 65شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 66شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 67شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 68شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 69شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 70شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 71شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 72شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...73شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...74شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 75شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 76شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 77شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...78شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...79شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 80شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 81شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 82شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 83شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...84شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 85شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...86شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 87شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 88شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...89شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...90شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...91شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 92شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...93شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...94شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 95شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 96شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 97شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...98شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 99شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 100شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 101شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 102شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 103شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 104شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 105شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 106شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...107شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 108شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 109شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 110شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 111شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...112شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 113شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 114شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 115شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 116شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 117شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 118شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 119شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 120شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 121شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 122شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...123شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...124شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 125شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 126شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...127شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...128شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 129شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 130شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...131شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 132شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 133شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...134شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...135شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 136شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 137شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 138شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 139شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 140شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 141شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 142شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 143شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 144شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...145شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...146شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 147شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 148شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 149شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 150شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...151شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 152شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 153شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 154شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 155شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 156شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...157شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 158شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 159شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 160شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 161شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 162شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 163شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 164شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 165شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 166شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 167شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 168شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 169شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 170شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...171شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 172شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 173شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 174شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 175شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 176شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 177شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 178شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 179شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ