به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام

2340عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام
آتشین موجم ز بحر چشم تر جوشیده ام
قطره باران نیسانم که در دریای عشق
گاه با طوفان و گاهی با خطر جوشیده ام
بر رگ جان خورده ام زین کینه جویان نیشتر
همچو خون خود به هرکس بیشتر جوشیده ام
نخل امیدم ندارد حاصلی جز سوختن
از نهال شعله مانند شرر جوشیده ام
کی شناسد این خزف بی مایگان قدر اسیر
گوهرم در سینه بحر هنر جوشیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 2شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 3شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 4شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 5شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...6شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...7شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 8شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...9شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 10شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 11شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...12شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 13شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 14شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 15شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...16شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 17شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 18شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 19شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...20شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 21شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 22شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 23شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...24شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...25شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 26شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...27شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 28شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...29شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 30شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 31شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 32شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 33شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 34شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 35شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 36شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 37شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 38شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 39شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...40شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...41شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 42شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 43شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 44شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...45شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...46شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 47شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 48شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 49شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 50شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...51شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 52شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...53شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 54شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 55شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...56شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...57شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...58شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 59شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...60شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...61شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 62شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 63شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 64شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...65شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 66شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 67شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 68شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 69شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 70شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 71شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 72شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 73شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...74شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 75شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 76شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 77شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 78شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...79شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 80شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 81شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 82شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 83شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 84شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 85شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 86شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 87شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 88شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 89شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...90شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...91شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 92شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 93شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...94شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...95شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 96شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 97شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...98شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 99شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 100شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...101شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...102شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 103شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 104شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 105شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 106شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 107شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 108شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 109شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 110شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 111شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...112شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...113شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 114شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 115شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 116شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 117شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...118شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 119شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 120شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 121شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 122شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 123شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...124شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 125شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 126شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 127شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 128شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 129شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 130شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 131شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 132شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 133شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 134شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 135شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 136شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 137شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...138شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 139شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 140شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 141شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 142شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 143شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 144شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 145شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 146شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ