به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خاک

2300عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خاک
رحم است برگزیده انجم به زیر خاک
عالم خزانه دار سرشک روان ماست
گنج روان چرا نشود گم به زیر خاک
بستیم رخت و کم نشد اسباب سوختن
این مشت استخوان شده هیزم به زیر خاک
در بند نارسایی سعی است کار خلق
بی دام نیست دانه مردم به زیر خاک
دلکش تر است زمزمه در پرده فنا
مجنون فکند شور ترنم به زیر خاک
چون موج اسیر محشر ما بحر رحمت است
کی می رود شهید تظلم به زیر خاک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 2شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...3شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...4شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 5شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...6شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 7شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 8شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 9شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 10شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 11شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 12شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 13شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 14شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...15شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 16شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 17شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 18شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 19شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 20شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 21شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...22شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...23شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 24شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...25شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 26شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 27شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...28شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 29شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 30شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 31شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...32شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 33شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 34شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 35شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...36شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 37شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 38شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 39شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...40شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...41شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 42شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...43شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 44شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...45شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 46شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 47شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 48شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 49شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 50شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 51شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 52شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 53شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 54شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 55شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...56شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...57شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 58شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 59شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 60شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...61شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...62شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 63شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 64شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 65شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 66شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...67شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 68شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...69شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 70شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 71شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...72شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...73شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...74شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 75شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...76شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...77شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 78شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 79شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 80شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...81شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 82شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 83شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 84شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 85شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 86شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 87شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 88شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 89شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...90شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 91شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 92شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 93شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 94شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...95شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 96شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 97شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 98شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 99شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 100شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 101شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 102شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 103شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 104شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 105شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...106شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...107شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 108شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 109شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...110شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...111شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 112شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 113شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...114شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 115شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 116شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...117شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...118شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 119شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 120شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 121شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 122شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 123شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 124شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 125شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 126شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 127شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...128شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...129شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 130شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 131شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 132شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 133شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...134شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 135شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 136شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 137شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 138شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 139شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...140شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 141شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 142شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 143شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 144شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 145شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 146شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 147شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 148شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 149شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 150شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 151شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 152شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 153شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...154شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 155شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 156شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 157شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 158شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 159شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 160شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 161شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 162شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ