به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است

2220عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نگاهش دورگرد آشنایی است
تغافل بر سر صبرآزمایی است
به خون افتاده مرغ دام او را
تپیدن بال پرواز رهایی است
چو دل باشد تسلی از خیالی
امید وصل کافر ماجرایی است
کند در غنچه پنهان نقد خود را
میان بلبل و گل هم جدایی است
اسیر از من چه می پرسی غم دل
عنانم در کف آشفته رایی است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱۱: ز جام عشق تو هر سبزه مست سودایی ا ...2شمارهٔ ۳۱۲: نگاهش دورگرد آشنایی است 3شمارهٔ ۳۱۳: گل هر ابر رنگین هوایی است 4شمارهٔ ۳۱۴: ز حرف دوست اگر کار من نرفت از دست 5شمارهٔ ۳۱۵: هر جا که نقش توبه شکستن شود درست 6شمارهٔ ۳۱۶: ز بسکه هر طرف از خاطرم غبار نشست 7شمارهٔ ۳۱۷: در دامت آن غبار که بر بال و پر نش ...8شمارهٔ ۳۱۸: شادیم از دلی که شکستن عیار اوست 9شمارهٔ ۳۱۹: حسن آتش و دل سمندر اوست 10شمارهٔ ۳۲۰: جفا جویی سپند آتش اوست 11شمارهٔ ۳۲۱: درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست 12شمارهٔ ۳۲۲: آنچه دل را می نوازد درد بیدرمان ا ...13شمارهٔ ۳۲۳: کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر ...14شمارهٔ ۳۲۴: بیقراریهای عشق آیینه دار خوی دوست 15شمارهٔ ۳۲۵: گر دل غبار گشته امید خیال هست 16شمارهٔ ۳۲۶: وحدت جهان گرفت و تماشا چنانکه هست 17شمارهٔ ۳۲۷: هنوزم در دل از غم ریشه ای هست 18شمارهٔ ۳۲۸: اگر ستم کند امید احترامی هست 19شمارهٔ ۳۲۹: با اشک تلخکام اسیران گلاب چیست 20شمارهٔ ۳۳۰: صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست 21شمارهٔ ۳۳۱: دماغ وحشی ما صید بوی الفت کیست 22شمارهٔ ۳۳۲: فرزانگی در آتش غفلت سپند کیست 23شمارهٔ ۳۳۳: آن دل که نام درد نداند سپند کیست 24شمارهٔ ۳۳۴: فیض بیداری مسیح بخت آلود کیست 25شمارهٔ ۳۳۵: نمی داند محبت درهم از کیست 26شمارهٔ ۳۳۶: بوی چمن ز خانه به دوشان شوق کیست 27شمارهٔ ۳۳۷: گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست 28شمارهٔ ۳۳۸: جنون بوی گل افسانه کیست 29شمارهٔ ۳۳۹: بی غرض چون گردد الفت محرم و بیگان ...30شمارهٔ ۳۴۰: گریه بیقرار پیدا نیست 31شمارهٔ ۳۴۱: رفت از پیر و جوان طاقت و کس پیدا ...32شمارهٔ ۳۴۲: به فکر خاطر ناشاد ما نیست 33شمارهٔ ۳۴۳: ما را که سر عشرت و پروای طرب نیست 34شمارهٔ ۳۴۴: از رشک بلبلم دل حسرت نصیب نیست 35شمارهٔ ۳۴۵: گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست 36شمارهٔ ۳۴۶: نام دل بردن به غیر از یاد دلبر هی ...37شمارهٔ ۳۴۷: همزبان بزم ما غیر از در و دیوار ن ...38شمارهٔ ۳۴۸: جلوه ای از چشم دل مستور نیست 39شمارهٔ ۳۴۹: همتم را ترک عالم کمتر از تسخیر نی ...40شمارهٔ ۳۵۰: صبرم حریف عربده نیم ناز نیست 41شمارهٔ ۳۵۱: از راز محبت که گلی جز خطرش نیست 42شمارهٔ ۳۵۲: گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نی ...43شمارهٔ ۳۵۳: خجلت الفت کشد هر دل که با ما صاف ...44شمارهٔ ۳۵۴: عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک ...45شمارهٔ ۳۵۵: جز مراد دلت مرادم نیست 46شمارهٔ ۳۵۶: کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست 47شمارهٔ ۳۵۷: به دور چشم توام التجا به دوران نی ...48شمارهٔ ۳۵۸: در تن بیمار لعل روح پرورد تو نیست 49شمارهٔ ۳۵۹: در سراپای شهید غم پنهان تو نیست 50شمارهٔ ۳۶۰: دیده ناکام را جز تهمت نظاره نیست 51شمارهٔ ۳۶۱: خرقه پوشی است خودنمایی نیست 52شمارهٔ ۳۶۲: آیا دیگر چه مدعا داشت 53شمارهٔ ۳۶۳: فلک ز کام من سفله کیش عار نداشت 54شمارهٔ ۳۶۴: رواج ساختگی های روزگار نداشت 55شمارهٔ ۳۶۵: عاشق آن روز که جا در خم آن دام ند ...56شمارهٔ ۳۶۶: در دیار ما زمین مشت غباری هم نداش ...57شمارهٔ ۳۶۷: در حلقه زلف تو دلی چله نشین داشت 58شمارهٔ ۳۶۸: سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داش ...59شمارهٔ ۳۶۹: دلم با سوز پنهانی سری داشت 60شمارهٔ ۳۷۰: تا کی از شام جدایی ماجرا خواهد گذ ...61شمارهٔ ۳۷۱: در دلم سیر کوی یار گذشت 62شمارهٔ ۳۷۲: بیگانگی ز شکوه شام و سحر گذشت 63شمارهٔ ۳۷۳: دامن صحرا و کوه از دامن گلچین گذش ...64شمارهٔ ۳۷۴: گردش چشم تماشا می گشت 65شمارهٔ ۳۷۵: شوق روزی که پی چاک گریبان می گشت 66شمارهٔ ۳۷۶: حرف شوقت مختصر خواهم نوشت 67شمارهٔ ۳۷۷: نامه شوق تو را گر مختصر خواهم نوش ...68شمارهٔ ۳۷۸: فلک برات که بر شهپر هما ننوشت 69شمارهٔ ۳۷۹: دیده ام یک مژه آرام به خوابی ننوش ...70شمارهٔ ۳۸۰: گشته آیینه بیقرار خطت 71شمارهٔ ۳۸۱: نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر سا ...72شمارهٔ ۳۸۲: قرب شاهان بی صدف کی گوهر شهوار یا ...73شمارهٔ ۳۸۳: می کشیدی و نگه سیر چمن یاد گرفت 74شمارهٔ ۳۸۴: گلستانی که هوای دل نومید گرفت 75شمارهٔ ۳۸۵: تا غمش در دلم قرار گرفت 76شمارهٔ ۳۸۶: از قدش جلوه باز کام گرفت 77شمارهٔ ۳۸۷: آهم گره گشاست مدد می توان گرفت 78شمارهٔ ۳۸۸: مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت 79شمارهٔ ۳۸۹: ره بر امید بیشترک می توان گرفت 80شمارهٔ ۳۹۰: هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت 81شمارهٔ ۳۹۱: لاله به کف جام دمیدن گرفت 82شمارهٔ ۳۹۲: شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت 83شمارهٔ ۳۹۳: جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت 84شمارهٔ ۳۹۴: فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت 85شمارهٔ ۳۹۵: گر عسس مال کسی از دزد معنی می گرف ...86شمارهٔ ۳۹۶: جلوه حسن تو بس در صورت و معنی گرف ...87شمارهٔ ۳۹۷: آمد از ذوق تپیدن نفس از یادم رفت 88شمارهٔ ۳۹۸: از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت 89شمارهٔ ۳۹۹: داروی هوش و هوش ربایی خوشا دلت 90شمارهٔ ۴۰۰: پرده چشم سمن پیراهنت 91شمارهٔ ۴۰۱: ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت 92شمارهٔ ۴۰۲: نگشته مست تو هرگز به هیچ در محتاج 93شمارهٔ ۴۰۳: مگشای پیش هر کس بار فسانه چون موج 94شمارهٔ ۴۰۴: گه به درد و گه به داغ ما مپیچ 95شمارهٔ ۴۰۵: لطف سخن و تازگی لفظ و ادا هیچ 96شمارهٔ ۴۰۶: بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح 97شمارهٔ ۴۰۷: آن میگساری شب و این دور باش صبح 98شمارهٔ ۴۰۸: گل گل شکفته از شفق فیض باغ صبح 99شمارهٔ ۴۰۹: شب روز شد به یاد تو روشن چراغ صبح 100شمارهٔ ۴۱۰: دل صاف می کند ز کدورت ایاغ صبح 101شمارهٔ ۴۱۱: بسکه از مهر او گداخته صبح 102شمارهٔ ۴۱۲: جذبه شوق که می ریخت به پیمانه صبح 103شمارهٔ ۴۱۳: سیم اشکم صیقل آیینه گلهای صبح 104شمارهٔ ۴۱۴: گشته تا صیاد ما مژگان شوخ 105شمارهٔ ۴۱۵: که گفته سنگ دلت کفه محبت باد 106شمارهٔ ۴۱۶: اضطرابم رهین طاقت باد 107شمارهٔ ۴۱۷: رنگ شکسته از گل رویش عیان مباد 108شمارهٔ ۴۱۸: بی یاد قامتش دل بیتاب من مباد 109شمارهٔ ۴۱۹: گلشن آرای خیالم حسن محجوب تو باد 110شمارهٔ ۴۲۰: غمی که درد نیفزود ننگ سلسله باد 111شمارهٔ ۴۲۱: عنان دل به مژگان می توان داد 112شمارهٔ ۴۲۲: رشته وادی هجر تو گرم سر می داد 113شمارهٔ ۴۲۳: اشکم از بس کرده آب روی گلها را زی ...114شمارهٔ ۴۲۴: گلاب خون و عبیر غبار می طلبد 115شمارهٔ ۴۲۵: تذرو جلوه ات را دیده من آشیان زیب ...116شمارهٔ ۴۲۶: کجا بی کاوش دردی صد چاک می زیبد 117شمارهٔ ۴۲۷: قطره چون موج اضطراب افتد 118شمارهٔ ۴۲۸: ز تاب سنبلی صید ضعیفم در کمند افت ...119شمارهٔ ۴۲۹: آتشی نیست محبت که به ناپاک افتد 120شمارهٔ ۴۳۰: گلستان شو ز می تا نوبهار از چشم ر ...121شمارهٔ ۴۳۱: در دام تمنای تو گر بر سرم افتد 122شمارهٔ ۴۳۲: به لب هر دم ز شادی شکر این سودا ن ...123شمارهٔ ۴۳۳: سخنها بر زبان چون رشته ها بر سوزن ...124شمارهٔ ۴۳۴: دلم تا چند از شرم نگاهی مضطرب گرد ...125شمارهٔ ۴۳۵: همای گرد مجنون تو پرواز آشیان گرد ...126شمارهٔ ۴۳۶: گر دل شکند مهرت از او دور نگردد 127شمارهٔ ۴۳۷: عشق تو چراغ دل هر خام نگردد 128شمارهٔ ۴۳۸: با ذوق گریه از دل خوناب کم نگردد 129شمارهٔ ۴۳۹: اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد 130شمارهٔ ۴۴۰: دل شکسته درستی پذیر می گردد 131شمارهٔ ۴۴۱: در آن وادی که سرعت خاک دامنگیر می ...132شمارهٔ ۴۴۲: چه شد گردیده ام حیران لبم خاموش م ...133شمارهٔ ۴۴۳: عبث فضولی عقلم وکیل می گردد 134شمارهٔ ۴۴۴: ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد 135شمارهٔ ۴۴۵: چه کرده ام که دگر بدگمان نمی گردد 136شمارهٔ ۴۴۶: اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد 137شمارهٔ ۴۴۷: ز آهم خاطر منت گساران تازه می گرد ...138شمارهٔ ۴۴۸: اگر عارض برافروزی شرر پروانه می گ ...139شمارهٔ ۴۴۹: خیال بت مرا بس در دل دیوانه می گر ...140شمارهٔ ۴۵۰: گردیده ام اسیر دوا یا علی مدد 141شمارهٔ ۴۵۱: مالک رقاب فتح و ظفر یا علی مدد 142شمارهٔ ۴۵۲: ز خون دل چه قدرها چمن حنا بندد 143شمارهٔ ۴۵۳: چو نیرنگ محبت چشم ارباب نظر بندد 144شمارهٔ ۴۵۴: دلی نسیم به عید بهار می بندد 145شمارهٔ ۴۵۵: ندیدم آن لب شیرین بخندد 146شمارهٔ ۴۵۶: گل ویرانه عاشق به روی آب می خندد 147شمارهٔ ۴۵۷: از تماشای رخت شام و سحر می خندد 148شمارهٔ ۴۵۸: دید در خواب که بر وضع جهان می خند ...149شمارهٔ ۴۵۹: میان مهربانی آنچنان بیگانه می خند ...150شمارهٔ ۴۶۰: دیوانه ما قحط خریدار پسندد 151شمارهٔ ۴۶۱: می گلگون ز مژگان سیاه یار می بارد 152شمارهٔ ۴۶۲: غبار عشقم از انجام من آغاز می بار ...153شمارهٔ ۴۶۳: پس از عمری به رویم گر نگاهی کرد ج ...154شمارهٔ ۴۶۴: بخت با ما سر جفا دارد 155شمارهٔ ۴۶۵: صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا ...156شمارهٔ ۴۶۶: بهار می رسد و برگ عیشها دارد 157شمارهٔ ۴۶۷: در راه تو دل شتاب دارد 158شمارهٔ ۴۶۸: در دل خیال چشمش مست است و خواب دا ...159شمارهٔ ۴۶۹: از دل ما دلت خبر دارد 160شمارهٔ ۴۷۰: به جایی می رسد شوقی که الفت راهبر ...161شمارهٔ ۴۷۱: ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد 162شمارهٔ ۴۷۲: جدا هر جلوه ای بینی ز سودای نظر د ...163شمارهٔ ۴۷۳: شوق رازی است که اظهار در آتش دارد 164شمارهٔ ۴۷۴: خطی از هر سر مو محشر تابم دارد 165شمارهٔ ۴۷۵: گل خیال که در آب و آتشم دارد 166شمارهٔ ۴۷۶: ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی 167شمارهٔ ۴۷۷: چرخ به تسلیم پیشه دست ندارد 168شمارهٔ ۴۷۸: هر دل خبر از آینه دید ندارد 169شمارهٔ ۴۷۹: دلی کز غمش می به ساغر ندارد 170شمارهٔ ۴۸۰: نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد 171شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...172شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 173شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 174شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 175شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...176شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 177شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 178شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...179شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 180شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 181شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...182شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 183شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 184شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 185شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 186شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 187شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 188شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...189شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 190شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 191شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...192شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 193شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 194شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 195شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 196شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...197شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 198شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 199شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 200شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...201شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 202شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 203شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 204شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 205شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 206شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 207شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...208شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...209شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...210شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 211شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 212شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...213شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...214شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...215شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 216شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 217شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 218شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 219شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 220شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 221شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 222شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 223شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 224شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 225شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 226شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...227شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...228شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...229شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 230شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...231شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 232شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...233شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...234شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 235شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 236شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 237شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 238شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...239شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 240شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...241شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 242شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 243شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 244شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 245شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 246شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...247شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 248شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...249شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 250شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 251شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 252شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 253شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 254شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...255شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...256شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...257شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...258شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 259شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 260شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 261شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 262شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 263شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...264شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 265شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 266شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...267شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...268شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...269شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 270شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...271شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...272شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...273شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 274شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 275شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 276شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 277شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 278شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...279شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 280شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 281شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 282شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 283شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...284شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 285شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 286شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 287شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 288شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 289شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 290شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 291شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 292شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 293شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 294شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 295شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 296شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 297شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...298شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 299شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...300شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 301شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 302شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 303شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 304شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...305شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...306شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 307شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 308شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 309شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...310شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...311شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...312شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 313شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 314شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...315شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 316شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 317شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 318شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...319شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 320شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 321شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 322شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 323شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 324شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 325شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 326شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 327شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 328شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 329شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 330شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 331شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 332شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 333شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 334شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 335شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...336شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 337شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...338شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 339شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 340شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...341شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 342شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 343شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 344شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 345شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 346شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 347شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 348شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 349شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...350شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 351شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...352شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...353شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 354شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 355شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 356شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 357شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 358شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 359شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 360شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 361شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 362شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 363شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 364شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 365شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...366شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 367شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 368شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 369شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...370شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...371شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 372شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 373شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 374شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 375شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 376شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 377شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 378شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 379شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 380شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...381شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 382شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 383شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 384شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 385شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 386شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...387شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 388شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...389شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...390شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 391شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 392شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 393شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...394شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 395شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...396شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 397شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 398شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 399شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...400شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...401شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 402شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...403شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 404شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 405شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 406شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 407شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 408شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 409شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 410شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 411شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...412شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 413شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 414شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 415شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 416شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 417شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 418شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...419شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...420شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 421شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...422شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 423شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 424شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...425شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 426شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 427شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 428شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...429شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 430شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 431شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 432شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...433شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 434شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 435شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 436شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...437شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...438شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 439شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...440شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 441شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...442شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 443شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 444شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 445شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 446شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 447شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 448شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 449شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 450شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 451شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 452شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...453شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...454شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 455شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 456شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 457شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...458شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...459شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 460شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 461شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 462شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 463شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...464شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 465شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...466شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 467شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 468شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...469شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...470شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...471شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 472شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...473شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...474شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 475شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 476شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 477شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...478شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 479شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 480شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 481شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 482شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 483شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 484شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 485شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 486شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...487شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 488شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 489شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 490شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 491شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...492شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 493شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 494شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 495شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 496شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 497شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 498شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 499شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 500شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 501شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 502شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...503شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...504شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 505شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 506شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...507شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...508شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 509شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 510شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...511شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 512شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 513شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...514شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...515شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 516شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 517شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 518شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 519شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 520شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 521شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 522شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 523شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 524شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...525شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...526شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 527شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 528شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 529شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 530شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...531شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 532شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 533شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 534شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 535شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 536شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...537شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 538شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 539شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 540شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 541شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 542شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 543شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 544شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 545شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 546شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 547شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 548شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 549شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 550شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...551شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 552شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 553شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 554شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 555شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 556شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 557شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 558شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 559شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ