به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند

2010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند
گاه چشمش راه یک بتخانه جادو می زند
گریه کردم راه طعن دوستداران بسته شد
از شکایت زخم شمشیر زبان بو می زند؟
گر چه پر طفل است پر داناست در سنگین دلی
گاه دشمن می نوازد گه دعا گو می زند
آتش شوق از کجا و آب شمشیر از کجا
خون ما ساغر به یاد تیغ ابرو می زند
بت پرستی حیرت آیینه خوبی شد اسیر
کز ادب آیینه در پیشش دو زانو می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 2شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 3شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 4شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...5شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 6شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 7شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 8شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 9شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 10شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 11شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 12شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 13شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 14شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 15شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 16شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 17شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 18شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...19شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 20شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...21شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 22شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 23شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 24شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 25شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...26شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...27شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 28شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 29شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 30شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...31شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...32شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...33شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 34شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 35شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...36شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 37شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 38شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 39شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...40شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 41شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 42شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 43شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 44شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 45شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 46شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 47شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 48شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 49شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 50شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 51شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 52شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 53شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 54شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 55شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 56شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...57شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 58شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...59شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 60شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 61شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...62شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 63شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 64شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 65شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 66شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 67شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 68شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 69شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 70شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...71شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 72شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...73شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...74شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 75شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 76شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 77شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 78شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 79شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 80شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 81شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 82شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 83شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 84شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 85شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 86شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...87شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 88شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 89شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 90شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...91شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...92شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 93شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 94شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 95شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 96شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 97شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 98شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 99شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 100شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 101شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...102شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 103شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 104شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 105شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 106شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 107شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...108شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 109شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...110شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...111شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 112شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 113شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 114شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...115شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 116شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...117شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 118شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 119شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 120شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...121شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...122شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 123شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...124شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 125شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 126شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 127شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 128شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 129شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 130شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 131شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 132شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...133شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 134شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 135شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 136شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 137شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 138شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 139شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...140شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...141شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 142شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...143شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 144شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 145شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...146شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 147شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 148شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 149شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...150شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 151شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 152شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 153شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...154شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 155شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 156شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 157شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...158شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...159شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 160شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...161شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 162شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...163شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 164شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 165شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 166شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 167شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 168شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 169شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 170شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 171شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 172شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 173شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...174شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...175شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 176شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 177شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 178شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...179شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...180شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 181شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 182شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 183شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 184شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...185شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 186شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...187شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 188شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 189شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...190شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...191شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...192شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 193شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...194شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...195شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 196شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 197شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 198شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...199شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 200شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 201شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 202شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 203شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 204شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 205شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 206شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 207شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...208شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 209شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 210شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 211شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 212شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...213شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 214شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 215شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 216شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 217شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 218شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 219شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 220شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 221شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 222شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 223شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...224شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...225شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 226شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 227شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...228شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...229شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 230شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 231شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...232شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 233شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 234شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...235شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...236شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 237شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 238شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 239شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 240شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 241شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 242شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 243شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 244شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 245شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...246شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...247شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 248شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 249شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 250شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 251شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...252شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 253شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 254شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 255شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 256شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 257شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...258شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 259شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 260شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 261شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 262شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 263شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 264شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 265شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 266شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 267شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 268شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 269شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 270شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 271شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...272شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 273شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 274شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 275شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 276شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 277شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 278شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 279شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 280شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ