به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید

1890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید
کور دل صورت آیینه به دیوار کشید
شور دیوانگیم درس محبت آموخت
کارم از خدمت زنجیر به زنار کشید
قطره خون شد و در دیده حیرت جا کرد
هر گلابی که دلم زان گل رخسار کشید
خواب شیرین اجل هم نکند مخمورش
از لبت هر که می تلخ به گفتار کشید
دل چو در سینه تپد آفت راز است اسیر
لب خاموشی تو بدنامی گفتار کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 2شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 3شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 4شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 5شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...6شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 7شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...8شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 9شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 10شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...11شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 12شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 13شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 14شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 15شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 16شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 17شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 18شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 19شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...20شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 21شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...22شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...23شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 24شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 25شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 26شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 27شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 28شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 29شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 30شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 31شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 32شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 33شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 34شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 35شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...36شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 37شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 38شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 39شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...40شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...41شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 42شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 43شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 44شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 45شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 46شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 47شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 48شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 49شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 50شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...51شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 52شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 53شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 54شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 55شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 56شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...57شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 58شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...59شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...60شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 61شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 62شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 63شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...64شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 65شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...66شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 67شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 68شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 69شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...70شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...71شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 72شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...73شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 74شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 75شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 76شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 77شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 78شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 79شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 80شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 81شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...82شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 83شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 84شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 85شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 86شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 87شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 88شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...89شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...90شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 91شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...92شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 93شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 94شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...95شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 96شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 97شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 98شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...99شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 100شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 101شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 102شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...103شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 104شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 105شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 106شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...107شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...108شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 109شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...110شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 111شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...112شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 113شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 114شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 115شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 116شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 117شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 118شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 119شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 120شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 121شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 122شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...123شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...124شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 125شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 126شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 127شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...128شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...129شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 130شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 131شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 132شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 133شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...134شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 135شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...136شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 137شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 138شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...139شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...140شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...141شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 142شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...143شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...144شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 145شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 146شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 147شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...148شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 149شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 150شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 151شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 152شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 153شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 154شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 155شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 156شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...157شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 158شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 159شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 160شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 161شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...162شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 163شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 164شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 165شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 166شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 167شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 168شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 169شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 170شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 171شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 172شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...173شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...174شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 175شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 176شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...177شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...178شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 179شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 180شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...181شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 182شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 183شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...184شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...185شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 186شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 187شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 188شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 189شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 190شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 191شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 192شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 193شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 194شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...195شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...196شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 197شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 198شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 199شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 200شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...201شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 202شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 203شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 204شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 205شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 206شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...207شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 208شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 209شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 210شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 211شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 212شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 213شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 214شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 215شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 216شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 217شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 218شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 219شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 220شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...221شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 222شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 223شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 224شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 225شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 226شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 227شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 228شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 229شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ