به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش

2370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سینه تا شد قلمرو تیرش
سر نپیچم ز حکم شمشیرش
هر دلی را که کرد عشق خراب
نکند زیر بار تعمیرش
کی زشیرین طلب نماید کام
گر کسی آب نیست در شیرش
دل غمدیده را به شور آرد
اثر ناله نی تیرش
چاره عشق می توان کردن
دل دیوانه نیست تدبیرش
سرکشی کرد از غلاف امروز
بهر قتل اسیر شمشیرش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 2شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 3شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 4شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...5شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 6شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 7شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 8شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 9شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 10شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...11شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 12شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...13شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...14شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 15شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 16شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 17شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...18شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 19شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...20شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 21شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 22شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 23شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...24شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...25شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 26شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...27شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 28شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 29شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 30شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 31شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 32شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 33شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 34شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 35شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...36شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 37شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 38شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 39شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 40شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 41شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 42شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...43شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...44شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 45شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...46شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 47شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 48شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...49شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 50شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 51شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 52شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...53شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 54شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 55شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 56شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...57شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 58شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 59شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 60شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...61شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...62شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 63شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...64شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 65شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...66شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 67شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 68شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 69شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 70شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 71شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 72شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 73شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 74شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 75شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 76شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...77شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...78شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 79شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 80شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 81شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...82شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...83شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 84شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 85شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 86شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 87شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...88شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 89شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...90شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 91شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 92شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...93شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...94شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...95شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 96شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...97شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...98شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 99شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 100شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 101شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...102شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 103شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 104شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 105شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 106شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 107شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 108شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 109شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 110شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...111شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 112شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 113شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 114شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 115شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...116شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 117شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 118شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 119شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 120شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 121شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 122شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 123شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 124شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 125شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 126شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...127شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...128شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 129شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 130شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...131شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...132شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 133شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 134شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...135شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 136شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 137شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...138شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...139شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 140شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 141شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 142شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 143شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 144شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 145شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 146شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 147شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 148شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...149شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...150شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 151شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 152شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 153شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 154شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...155شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 156شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 157شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 158شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 159شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 160شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...161شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 162شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 163شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 164شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 165شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 166شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 167شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 168شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 169شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 170شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 171شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 172شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 173شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 174شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...175شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 176شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 177شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 178شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 179شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 180شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 181شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 182شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 183شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ