به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر

2430عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نگنجد در سرم سودای زنجیر
روم از دور بوسم پای زنجیر
جنونم بسته چابک سواری
مرا فتراک باید جای زنجیر
به من یک گام همراهی نکرده است
چو بلبل گشته شوخیهای زنجیر
به از چاک گریبان بهار است
به من از دور چشمکهای زنجیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 2شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 3شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 4شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 5شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...6شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 7شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 8شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 9شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...10شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...11شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 12شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 13شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 14شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 15شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 16شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 17شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 18شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 19شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 20شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...21شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 22شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 23شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 24شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 25شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 26شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...27شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 28شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...29شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...30شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 31شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 32شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 33شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...34شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 35شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...36شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 37شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 38شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 39شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...40شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...41شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 42شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...43شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 44شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 45شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 46شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 47شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 48شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 49شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 50شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 51شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...52شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 53شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 54شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 55شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 56شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 57شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 58شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...59شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...60شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 61شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...62شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 63شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 64شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...65شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 66شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 67شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 68شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...69شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 70شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 71شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 72شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...73شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 74شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 75شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 76شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...77شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...78شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 79شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...80شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 81شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...82شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 83شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 84شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 85شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 86شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 87شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 88شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 89شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 90شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 91شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 92شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...93شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...94شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 95شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 96شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 97شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...98شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...99شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 100شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 101شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 102شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 103شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...104شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 105شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...106شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 107شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 108شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...109شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...110شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...111شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 112شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...113شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...114شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 115شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 116شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 117شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...118شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 119شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 120شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 121شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 122شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 123شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 124شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 125شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 126شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...127شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 128شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 129شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 130شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 131شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...132شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 133شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 134شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 135شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 136شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 137شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 138شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 139شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 140شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 141شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 142شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...143شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...144شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 145شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 146شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...147شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...148شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 149شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 150شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...151شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 152شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 153شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...154شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...155شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 156شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 157شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 158شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 159شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 160شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 161شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 162شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 163شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 164شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...165شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...166شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 167شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 168شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 169شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 170شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...171شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 172شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 173شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 174شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 175شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 176شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...177شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 178شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 179شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 180شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 181شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 182شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 183شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 184شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 185شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 186شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 187شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 188شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 189شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 190شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...191شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 192شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 193شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 194شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 195شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 196شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 197شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 198شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 199شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ