به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان بهتر

2420عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شهید راز پنهان را سرافرازی نهان بهتر
خموشی در طریق ما رفیق همزبان بهتر
ره بی مطلبی دور است سامان بیشتر باید
غبار بی نشان کاروان در کاروان بهتر
برای خاطر ما شب نشینان هرکه بیدار است
ز فیض صبحدم بیخوابی آن پاسبان بهتر
ادب رنگین بهار گلشن حسن دل آشوب است
ز باغ بی صفا افسردگیهای خزان بهتر
اسیر از دفتر کین عزت آیین مصرعی خواندم
نسیم عمر یکرنگی ز عمر جاودان بهتر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 2شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...3شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 4شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...5شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...6شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 7شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 8شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 9شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 10شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 11شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 12شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 13شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 14شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 15شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 16شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 17شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 18شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...19شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 20شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 21شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 22شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...23شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...24شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 25شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 26شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 27شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 28شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 29شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 30شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 31شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 32شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 33شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...34شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 35شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 36شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 37شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 38شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 39شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...40شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 41شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...42شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...43شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 44شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 45شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 46شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...47شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 48شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...49شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 50شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 51شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 52شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...53شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...54شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 55شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...56شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 57شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 58شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 59شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 60شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 61شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 62شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 63شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 64شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...65شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 66شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 67شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 68شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 69شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 70شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 71شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...72شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...73شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 74شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...75شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 76شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 77شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...78شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 79شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 80شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 81شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...82شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 83شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 84شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 85شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...86شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 87شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 88شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 89شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...90شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...91شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 92شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...93شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 94شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...95شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 96شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 97شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 98شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 99شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 100شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 101شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 102شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 103شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 104شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 105شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...106شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...107شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 108شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 109شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 110شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...111شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...112شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 113شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 114شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 115شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 116شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...117شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 118شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...119شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 120شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 121شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...122شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...123شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...124شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 125شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...126شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...127شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 128شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 129شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 130شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...131شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 132شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 133شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 134شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 135شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 136شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 137شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 138شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 139شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...140شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 141شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 142شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 143شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 144شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...145شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 146شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 147شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 148شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 149شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 150شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 151شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 152شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 153شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 154شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 155شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...156شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...157شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 158شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 159شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...160شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...161شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 162شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 163شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...164شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 165شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 166شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...167شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...168شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 169شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 170شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 171شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 172شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 173شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 174شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 175شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 176شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 177شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...178شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...179شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 180شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 181شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 182شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 183شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...184شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 185شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 186شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 187شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 188شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 189شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...190شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 191شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 192شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 193شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 194شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 195شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 196شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 197شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 198شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 199شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 200شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 201شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 202شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 203شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...204شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 205شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 206شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 207شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 208شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 209شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 210شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 211شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 212شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ