انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر
بی مهریش ز گرمی بسیار تازه تر
بی باده مو به موی دماغم در آتش است
گشتم خمار مستی سرشار تازه تر
درد پیاله باده کشان قوت دل است
گلهای باغ شهرت خمار تازه تر
صلحش میان جنگ چها تازه روست های!
در عین مهربانیش آزار تازه تر
خلوت نشین مست اسیرت شود اسیر
این گل به باغ کوچه و بازار تازه تر