به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر

2300عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سینه صافی با عداوت خویشتر
دشمنیها مصلحت اندیشتر
راه شوق است اینکه دل پر می زند
سبقت واماندگیها بیشتر
قرب دوری محرم بیگانگی
آشنایی بیشتر از پیشتر
دوستکامم دوستکامم دوستکام
خاطر چرخ از ملالم ریشتر
دل جراحت زار سنگ آیینه شد
ساده لوحیها مآل اندیشتر
خون خود کردم حلال ای دشمنان
می خورد زخم از رگ من نیشتر
چشم بر لطف کسی دارد اسیر
بیشتر از بیشتر از بیشتر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 2شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 3شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 4شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...5شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 6شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...7شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...8شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 9شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 10شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 11شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 12شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 13شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 14شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 15شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 16شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 17شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 18شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 19شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 20شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...21شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 22شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 23شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 24شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...25شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...26شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 27شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 28شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 29شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 30شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 31شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 32شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 33شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 34شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 35شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...36شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 37شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 38شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 39شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 40شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 41شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...42شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 43شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...44شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...45شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 46شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 47شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 48شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...49شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 50شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...51شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 52شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 53شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 54شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...55شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...56شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 57شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...58شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 59شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 60شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 61شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 62شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 63شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 64شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 65شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 66شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...67شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 68شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 69شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 70شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 71شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 72شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 73شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...74شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...75شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 76شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...77شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 78شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 79شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...80شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 81شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 82شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 83شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...84شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 85شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 86شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 87شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...88شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 89شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 90شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 91شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...92شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...93شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 94شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...95شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 96شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...97شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 98شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 99شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 100شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 101شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 102شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 103شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 104شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 105شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 106شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 107شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...108شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...109شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 110شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 111شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 112شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...113شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...114شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 115شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 116شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 117شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 118شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...119شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 120شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...121شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 122شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 123شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...124شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...125شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...126شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 127شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...128شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...129شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 130شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 131شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 132شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...133شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 134شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 135شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 136شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 137شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 138شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 139شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 140شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 141شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...142شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 143شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 144شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 145شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 146شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...147شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 148شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 149شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 150شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 151شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 152شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 153شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 154شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 155شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 156شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 157شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...158شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...159شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 160شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 161شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...162شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...163شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 164شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 165شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...166شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 167شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 168شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...169شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...170شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 171شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 172شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 173شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 174شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 175شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 176شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 177شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 178شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 179شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...180شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...181شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 182شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 183شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 184شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 185شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...186شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 187شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 188شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 189شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 190شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 191شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...192شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 193شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 194شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 195شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 196شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 197شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 198شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 199شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 200شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 201شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 202شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 203شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 204شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 205شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...206شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 207شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 208شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 209شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 210شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 211شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 212شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 213شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 214شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ