به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار

2210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زنده دردم به درمانم چه کار
دل سلامت باد با جانم چه کار
عشق از من مصلحت اندیش تر
بعد از این با آه و افغانم چه کار
یار در دل باده بر کف جان به لب
بیش از این یاران به سامانم چه کار
گر غرض آزار و مطلب دشمنی است
کشته وصلم به هجرانم چه کار
دورتر ای دوست دشمن دورتر
خار خشکم با گلستانم چه کار
پیش پیش دشمنان جان می دهم
با نوازشهای یارانم چه کار
سبز شد خارم ز فیض دل اسیر
با نم ابر بهارانم چه کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...2شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 3شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 4شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...5شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 6شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 7شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 8شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 9شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 10شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 11شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 12شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 13شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...14شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 15شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...16شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...17شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 18شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 19شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 20شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 21شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 22شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 23شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 24شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 25شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 26شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 27شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 28شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 29شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...30شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 31شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 32شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 33شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...34شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...35شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 36شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 37شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 38شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 39شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 40شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 41شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 42شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 43شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 44شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...45شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 46شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 47شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 48شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 49شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 50شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...51شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 52شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...53شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...54شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 55شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 56شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 57شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...58شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 59شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...60شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 61شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 62شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 63شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...64شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...65شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 66شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...67شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 68شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 69شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 70شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 71شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 72شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 73شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 74شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 75شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...76شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 77شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 78شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 79شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 80شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 81شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 82شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...83شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...84شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 85شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...86شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 87شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 88شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...89شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 90شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 91شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 92شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...93شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 94شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 95شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 96شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...97شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 98شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 99شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 100شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...101شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...102شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 103شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...104شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 105شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...106شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 107شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 108شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 109شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 110شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 111شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 112شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 113شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 114شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 115شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 116شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...117شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...118شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 119شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 120شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 121شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...122شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...123شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 124شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 125شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 126شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 127شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...128شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 129شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...130شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 131شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 132شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...133شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...134شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...135شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 136شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...137شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...138شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 139شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 140شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 141شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...142شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 143شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 144شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 145شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 146شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 147شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 148شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 149شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 150شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...151شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 152شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 153شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 154شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 155شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...156شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 157شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 158شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 159شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 160شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 161شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 162شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 163شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 164شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 165شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 166شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...167شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...168شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 169شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 170شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...171شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...172شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 173شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 174شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...175شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 176شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 177شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...178شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...179شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 180شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 181شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 182شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 183شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 184شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 185شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 186شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 187شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 188شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...189شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...190شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 191شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 192شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 193شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 194شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...195شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 196شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 197شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 198شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 199شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 200شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...201شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 202شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 203شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 204شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 205شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 206شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 207شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 208شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 209شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 210شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 211شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 212شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 213شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 214شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...215شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 216شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 217شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 218شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 219شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 220شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 221شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 222شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 223شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ