به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود
دل به دریا افکنم ساحل همان گیرم نبود
سینه ای بر تیر باران تغافل می دهم
التفات خنجر قاتل همان گیرم نبود
آنکه دیدم عمری از آیینه دل روی او
یک نفس از حال من غافل همان گیرم نبود
ترک دل کردم چه پروا دارم از تاراج عمر
برقها مطلب روا حاصل همان گیرم نبود
دل گره می زد به کارم ترک او کردم اسیر
برخود آسان کردم این مشکل همان گیرم نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 2شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 3شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 4شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 5شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...6شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...7شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 8شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 9شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 10شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...11شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...12شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...13شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 14شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 15شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...16شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 17شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 18شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 19شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...20شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 21شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 22شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 23شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 24شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 25شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 26شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 27شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 28شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 29شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 30شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 31شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 32شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 33شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 34شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 35شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 36شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...37شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 38شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...39شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 40شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 41شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...42شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 43شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 44شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 45شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 46شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 47شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 48شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 49شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 50شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...51شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 52شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...53شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...54شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 55شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 56شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 57شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 58شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 59شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 60شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 61شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 62شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 63شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 64شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 65شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 66شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...67شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 68شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 69شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 70شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...71شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...72شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 73شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 74شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 75شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 76شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 77شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 78شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 79شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 80شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 81شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...82شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 83شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 84شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 85شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 86شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 87شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...88شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 89شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...90شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...91شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 92شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 93شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 94شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...95شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 96شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...97شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 98شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 99شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 100شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...101شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...102شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 103شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...104شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 105شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 106شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 107شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 108شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 109شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 110شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 111شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 112شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...113شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 114شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 115شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 116شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 117شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 118شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 119شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...120شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...121شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 122شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...123شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 124شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 125شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...126شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 127شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 128شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 129شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...130شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 131شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 132شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 133شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...134شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 135شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 136شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 137شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...138شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...139شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 140شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...141شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 142شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...143شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 144شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 145شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 146شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 147شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 148شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 149شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 150شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 151شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 152شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 153شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...154شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...155شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 156شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 157شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 158شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...159شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...160شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 161شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 162شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 163شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 164شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...165شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 166شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...167شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 168شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 169شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...170شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...171شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...172شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 173شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...174شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...175شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 176شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 177شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 178شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...179شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 180شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 181شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 182شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 183شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 184شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 185شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 186شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 187شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...188شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 189شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 190شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 191شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 192شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...193شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 194شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 195شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 196شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 197شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 198شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 199شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 200شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 201شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 202شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 203شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...204شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...205شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 206شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 207شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...208شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...209شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 210شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 211شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...212شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 213شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 214شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...215شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...216شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 217شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 218شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 219شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 220شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 221شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 222شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 223شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 224شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 225شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...226شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...227شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 228شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 229شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 230شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 231شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...232شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 233شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 234شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 235شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 236شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 237شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...238شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 239شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 240شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 241شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 242شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 243شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 244شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 245شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 246شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 247شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 248شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 249شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 250شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 251شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...252شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 253شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 254شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 255شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 256شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 257شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 258شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 259شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 260شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ