به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود

2260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

صبح است و فیض گریه مستانه می رود
خون هوا زکیسه پیمانه می رود
یاران هزار داد شکایت کجا برم
ز این کهنه آشنا که چو بیگانه می رود
گل گل شکفته نام خدا دور چشم بد
می آید از چمن به پریخانه می رود
خواب عدم خیال و فریب عدم محال
کی از دلم غم تو به افسانه می رود
در نشئه هلاک نگویی اسیر مرد
مخمور گشته است و به میخانه می رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 2شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 3شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 4شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...5شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...6شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...7شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 8شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 9شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...10شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 11شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 12شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 13شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...14شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 15شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 16شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 17شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 18شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 19شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 20شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 21شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 22شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 23شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 24شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 25شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 26شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 27شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 28شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 29شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 30شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...31شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 32شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...33شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 34شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 35شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...36شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 37شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 38شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 39شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 40شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 41شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 42شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 43شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 44شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...45شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 46شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...47شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...48شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 49شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 50شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 51شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 52شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 53شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 54شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 55شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 56شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 57شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 58شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 59شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 60شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...61شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 62شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 63شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 64شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...65شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...66شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 67شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 68شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 69شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 70شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 71شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 72شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 73شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 74شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 75شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...76شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 77شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 78شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 79شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 80شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 81شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...82شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 83شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...84شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...85شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 86شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 87شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 88شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...89شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 90شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...91شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 92شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 93شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 94شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...95شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...96شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 97شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...98شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 99شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 100شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 101شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 102شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 103شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 104شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 105شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 106شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...107شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 108شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 109شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 110شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 111شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 112شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 113شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...114شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...115شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 116شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...117شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 118شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 119شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...120شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 121شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 122شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 123شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...124شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 125شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 126شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 127شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...128شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 129شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 130شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 131شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...132شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...133شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 134شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...135شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 136شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...137شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 138شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 139شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 140شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 141شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 142شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 143شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 144شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 145شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 146شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 147شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...148شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...149شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 150شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 151شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 152شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...153شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...154شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 155شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 156شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 157شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 158شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...159شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 160شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...161شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 162شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 163شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...164شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...165شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...166شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 167شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...168شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...169شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 170شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 171شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 172شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...173شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 174شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 175شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 176شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 177شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 178شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 179شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 180شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 181شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...182شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 183شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 184شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 185شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 186شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...187شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 188شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 189شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 190شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 191شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 192شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 193شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 194شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 195شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 196شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 197شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...198شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...199شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 200شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 201شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...202شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...203شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 204شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 205شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...206شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 207شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 208شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...209شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...210شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 211شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 212شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 213شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 214شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 215شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 216شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 217شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 218شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 219شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...220شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...221شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 222شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 223شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 224شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 225شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...226شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 227شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 228شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 229شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 230شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 231شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...232شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 233شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 234شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 235شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 236شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 237شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 238شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 239شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 240شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 241شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 242شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 243شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 244شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 245شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...246شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 247شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 248شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 249شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 250شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 251شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 252شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 253شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 254شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ