به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند

2360عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

همه دردیم تا دوا چه کند
همه دردیم تا صفا چه کند
گر دعا سحر سامری گردد
چه کند با تو بیوفا چه کند
به خودش این فراغت ارزانی
آشنای تو آشنا چه کند
بیخودانیم بر سر کویت
به خود آییم تا خدا چه کند
در پناه غبار کوی توایم
صرصر نیستی به ما چه کند
دل به دل حرف می زند از دور
محو دیدار او ادا چه کند
نامه ام برقها گداخته است
تا به همراهی صبا چه کند
قدح آفتاب باید اسیر
باده وصل او هوا چه کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 2شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 3شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 4شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 5شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 6شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 7شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 8شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 9شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 10شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 11شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 12شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 13شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...14شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 15شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...16شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 17شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 18شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 19شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 20شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...21شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...22شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 23شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 24شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 25شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...26شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...27شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...28شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 29شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 30شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...31شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 32شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 33شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 34شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...35شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 36شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 37شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 38شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 39شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 40شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 41شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 42شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 43شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 44شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 45شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 46شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 47شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 48شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 49شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 50شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 51شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...52شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 53شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...54شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 55شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 56شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...57شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 58شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 59شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 60شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 61شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 62شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 63شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 64شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 65شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...66شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 67شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...68شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...69شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 70شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 71شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 72شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 73شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 74شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 75شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 76شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 77شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 78شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 79شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 80شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 81شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...82شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 83شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 84شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 85شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...86شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...87شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 88شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 89شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 90شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 91شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 92شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 93شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 94شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 95شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 96شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...97شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 98شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 99شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 100شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 101شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 102شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...103شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 104شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...105شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...106شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 107شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 108شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 109شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...110شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 111شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...112شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 113شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 114شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 115شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...116شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...117شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 118شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...119شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 120شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 121شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 122شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 123شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 124شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 125شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 126شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 127شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...128شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 129شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 130شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 131شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 132شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 133شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 134شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...135شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...136شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 137شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...138شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 139شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 140شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...141شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 142شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 143شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 144شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...145شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 146شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 147شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 148شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...149شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 150شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 151شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 152شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...153شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...154شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 155شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...156شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 157شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...158شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 159شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 160شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 161شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 162شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 163شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 164شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 165شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 166شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 167شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 168شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...169شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...170شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 171شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 172شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 173شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...174شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...175شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 176شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 177شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 178شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 179شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...180شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 181شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...182شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 183شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 184شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...185شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...186شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...187شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 188شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...189شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...190شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 191شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 192شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 193شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...194شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 195شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 196شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 197شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 198شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 199شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 200شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 201شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 202شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...203شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 204شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 205شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 206شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 207شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...208شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 209شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 210شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 211شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 212شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 213شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 214شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 215شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 216شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 217شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 218شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...219شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...220شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 221شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 222شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...223شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...224شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 225شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 226شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...227شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 228شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 229شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...230شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...231شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 232شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 233شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 234شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 235شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 236شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 237شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 238شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 239شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 240شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...241شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...242شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 243شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 244شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 245شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 246شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...247شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 248شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 249شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 250شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 251شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 252شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...253شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 254شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 255شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 256شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 257شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 258شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 259شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 260شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 261شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 262شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 263شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 264شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 265شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 266شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...267شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 268شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 269شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 270شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 271شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 272شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 273شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 274شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 275شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ