اسیر شهرستانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همه دردیم تا دوا چه کند همه دردیم تا صفا چه کند گر دعا سحر سامری گردد چه کند با تو بیوفا چه کند به خودش این فراغت ارزانی آشنای تو آشنا چه کند بیخودانیم بر سر کویت به خود آییم تا خدا چه کند در پناه غبار کوی توایم صرصر نیستی به ما چه کند دل به دل حرف می زند از دور محو دیدار او ادا چه کند نامه ام برقها گداخته است تا به همراهی صبا چه کند قدح آفتاب باید اسیر باده وصل او هوا چه کند اسیر شهرستانی