به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند

2330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند
آتش جدا چو گوهر از آبم نمی کند
تا غافل از خیال تو شد داغ می شوم
کس چون دل فسرده کبابم نمی کند
در هجر و وصل منفعل هستی خودم
خجلت کدام روز خرابم نمی کند
گردیده موج ساغر می سرنوشت من
افسون توبه منع شرابم نمی کند
بیگانگی است خضر بیابان عشق اسیر
لب تشنه فریب سرابم نمی کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 2شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 3شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 4شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 5شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 6شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 7شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...8شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 9شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...10شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 11شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 12شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 13شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 14شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...15شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...16شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 17شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 18شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 19شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...20شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...21شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...22شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 23شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 24شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...25شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 26شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 27شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 28شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...29شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 30شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 31شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 32شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 33شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 34شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 35شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 36شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 37شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 38شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 39شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 40شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 41شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 42شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 43شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 44شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 45شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...46شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 47شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...48شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 49شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 50شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...51شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 52شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 53شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 54شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 55شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 56شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 57شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 58شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 59شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...60شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 61شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...62شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...63شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 64شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 65شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 66شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 67شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 68شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 69شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 70شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 71شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 72شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 73شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 74شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 75شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...76شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 77شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 78شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 79شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...80شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...81شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 82شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 83شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 84شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 85شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 86شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 87شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 88شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 89شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 90شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...91شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 92شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 93شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 94شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 95شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 96شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...97شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 98شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...99شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...100شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 101شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 102شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 103شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...104شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 105شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...106شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 107شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 108شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 109شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...110شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...111شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 112شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...113شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 114شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 115شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 116شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 117شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 118شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 119شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 120شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 121شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...122شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 123شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 124شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 125شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 126شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 127شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 128شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...129شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...130شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 131شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...132شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 133شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 134شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...135شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 136شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 137شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 138شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...139شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 140شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 141شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 142شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...143شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 144شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 145شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 146شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...147شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...148شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 149شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...150شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 151شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...152شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 153شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 154شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 155شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 156شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 157شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 158شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 159شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 160شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 161شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 162شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...163شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...164شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 165شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 166شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 167شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...168شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...169شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 170شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 171شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 172شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 173شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...174شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 175شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...176شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 177شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 178شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...179شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...180شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...181شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 182شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...183شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...184شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 185شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 186شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 187شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...188شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 189شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 190شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 191شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 192شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 193شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 194شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 195شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 196شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...197شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 198شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 199شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 200شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 201شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...202شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 203شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 204شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 205شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 206شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 207شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 208شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 209شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 210شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 211شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 212شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...213شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...214شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 215شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 216شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...217شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...218شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 219شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 220شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...221شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 222شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 223شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...224شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...225شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 226شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 227شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 228شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 229شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 230شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 231شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 232شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 233شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 234شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...235شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...236شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 237شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 238شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 239شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 240شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...241شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 242شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 243شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 244شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 245شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 246شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...247شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 248شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 249شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 250شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 251شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 252شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 253شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 254شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 255شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 256شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 257شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 258شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 259شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 260شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...261شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 262شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 263شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 264شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 265شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 266شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 267شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 268شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 269شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ