کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند
    خاک را گرد رهت آینه آب کند
    سجده وحشی شود از حلقه راحت طلبان
    گر خم دام ستمهای تو محراب کند؟
    نقش پایی که به راهت صدف آبله شد
    خاک در دیده بیتابی سیماب کند
    کشته تیغ نگاهیم خدا می داند
    خون افسرده ما کار می ناب کند
    سرمه چشم من آن دولت بیدار کجاست
    که نگاه دلم از عربده بد خواب کند
    من تنک حوصله دل بی غم و گل سست وفا
    چون کسی تکیه به خونگرمی احباب کند
    مس امید طلا کردم و دانم که جنون
    ساغر تشنه لبی را گل شاداب کند
    نشود رام زمین سایه شمشادش اسیر
    خاک را بلکه خیال من بیتاب کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha