کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلی کز غمش می به ساغر ندارد
    الهی که تا حشر سر بر ندارد
    چه گل چیند از پنجه دست رسایی
    که خاری ز راه دلی بر ندارد
    گلم دست خالی است از سیر باغی
    که تا سایه خار بی بر ندارد
    نچینم گل باغ آیینه ای را
    که بویی ز خاک سکندر ندارد
    بنازم به قدری که تمکین نداند
    ببالم به شأنی که لنگر ندارد
    نخواهم چو گل در حنا پنجه ای را
    که از چنگ دل زخم خنجر ندارد
    نگوید کسی با پدر خواب یوسف
    که سودای رشک برادر ندارد
    اسیر از دلم خون روان شد ندیدم
    کتابی که نادانی از بر ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha