به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند

2260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند
شعله چون بیدار شد در بستر آتش می زند
در قفس کرده است پرواز هوس پروانه را
تا شود آزاد بر بال و پر آتش می زند
گه ز قرب وصل می سوزم گهی ازتاب هجر
هر نفس عشقم به رنگ دیگر آتش می زند
پیش گرمیهای آه ما چراغ مرده ای است
برق بیحاصل که بر خشک و تر آتش می زند
چون نسوزد از خیالش دل شب هجران اسیر
عکس او آیینه را بر اختر آتش می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...2شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 3شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 4شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 5شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 6شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...7شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 8شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 9شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 10شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 11شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 12شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 13شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 14شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 15شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 16شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 17شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 18شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 19شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 20شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...21شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 22شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...23شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 24شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 25شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 26شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 27شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...28شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...29شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 30شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 31شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 32شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...33شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...34شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...35شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 36شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 37شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...38شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 39شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 40شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 41شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...42شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 43شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 44شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 45شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 46شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 47شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 48شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 49شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 50شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 51شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 52شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 53شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 54شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 55شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 56شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 57شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 58شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...59شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 60شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...61شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 62شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 63شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...64شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 65شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 66شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 67شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 68شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 69شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 70شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 71شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 72شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...73شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 74شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...75شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...76شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 77شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 78شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 79شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 80شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 81شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 82شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 83شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 84شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 85شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 86شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 87شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 88شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...89شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 90شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 91شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 92شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...93شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...94شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 95شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 96شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 97شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 98شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 99شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 100شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 101شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 102شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 103شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...104شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 105شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 106شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 107شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 108شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 109شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...110شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 111شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...112شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...113شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 114شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 115شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 116شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...117شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 118شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...119شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 120شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 121شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 122شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...123شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...124شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 125شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...126شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 127شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 128شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 129شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 130شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 131شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 132شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 133شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 134شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...135شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 136شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 137شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 138شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 139شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 140شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 141شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...142شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...143شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 144شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...145شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 146شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 147شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...148شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 149شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 150شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 151شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...152شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 153شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 154شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 155شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...156شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 157شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 158شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 159شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...160شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...161شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 162شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...163شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 164شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...165شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 166شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 167شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 168شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 169شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 170شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 171شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 172شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 173شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 174شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 175شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...176شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...177شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 178شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 179شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 180شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...181شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...182شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 183شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 184شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 185شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 186شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...187شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 188شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...189شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 190شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 191شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...192شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...193شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...194شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 195شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...196شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...197شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 198شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 199شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 200شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...201شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 202شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 203شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 204شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 205شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 206شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 207شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 208شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 209شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...210شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 211شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 212شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 213شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 214شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...215شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 216شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 217شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 218شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 219شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 220شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 221شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 222شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 223شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 224شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 225شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...226شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...227شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 228شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 229شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...230شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...231شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 232شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 233شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...234شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 235شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 236شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...237شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...238شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 239شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 240شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 241شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 242شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 243شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 244شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 245شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 246شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 247شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...248شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...249شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 250شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 251شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 252شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 253شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...254شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 255شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 256شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 257شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 258شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 259شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...260شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 261شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 262شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 263شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 264شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 265شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 266شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 267شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 268شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 269شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 270شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 271شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 272شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 273شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...274شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 275شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 276شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 277شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 278شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 279شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 280شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 281شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 282شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ