به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد

2170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کی دل کلید راز به دست زبان سپرد
بحر گهر به موج کجا می توان سپرد
دود است گرد حمله ما در نبرد خصم
آتش زند به معرکه چون دل عنان سپرد
جان می توان سپرد به یک روی دل ولی
کی راز دوستان به کسی می توان سپرد
صحرا ز پاره دل بی اعتبار ما
گوهر به کیسه کرد و به ریگ روان سپرد
حیرت به دیده داد محبت به دل اسیر
گوهر به بحر داد و جواهر به کان سپرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...2شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 3شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 4شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...5شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...6شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...7شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 8شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 9شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 10شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 11شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 12شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 13شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 14شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 15شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 16شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 17شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 18شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...19شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...20شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...21شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 22شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...23شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 24شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...25شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...26شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 27شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 28شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 29شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 30شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...31شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 32شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...33شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 34شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 35شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 36شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 37شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 38شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...39شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 40شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...41شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 42شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 43شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 44شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 45شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 46شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...47شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...48شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...49شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...50شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 51شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 52شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 53شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 54شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 55شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...56شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 57شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 58شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...59شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...60شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...61شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 62شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...63شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...64شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...65شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 66شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 67شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 68شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 69شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 70شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...71شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 72شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 73شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 74شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 75شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...76شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 77شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 78شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 79شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 80شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 81شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 82شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 83شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 84شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 85شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 86شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 87شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 88شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 89شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...90شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 91شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...92شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 93شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 94شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 95شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 96شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...97شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...98شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 99شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 100شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 101شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...102شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...103شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...104شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 105شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 106شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...107شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 108شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 109شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 110شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...111شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 112شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 113شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 114شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 115شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 116شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 117شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 118شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 119شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 120شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 121شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 122شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 123شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 124شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 125شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 126شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 127شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...128شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 129شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...130شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 131شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 132شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...133شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 134شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 135شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 136شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 137شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 138شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 139شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 140شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 141شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...142شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 143شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...144شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...145شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 146شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 147شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 148شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 149شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 150شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 151شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 152شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 153شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 154شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 155شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 156شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 157شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...158شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 159شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 160شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 161شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...162شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...163شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 164شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 165شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 166شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 167شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 168شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 169شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 170شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 171شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 172شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...173شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 174شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 175شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 176شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 177شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 178شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...179شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 180شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...181شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...182شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 183شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 184شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 185شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...186شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 187شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...188شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 189شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 190شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 191شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...192شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...193شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 194شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...195شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 196شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 197شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 198شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 199شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 200شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 201شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 202شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 203شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...204شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 205شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 206شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 207شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 208شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 209شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 210شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...211شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...212شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 213شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...214شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 215شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 216شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...217شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 218شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 219شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 220شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...221شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 222شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 223شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 224شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...225شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 226شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 227شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 228شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...229شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...230شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 231شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...232شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 233شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...234شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 235شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 236شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 237شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 238شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 239شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 240شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 241شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 242شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 243شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 244شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...245شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...246شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 247شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 248شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 249شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...250شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...251شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 252شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 253شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 254شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 255شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...256شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 257شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...258شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 259شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 260شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...261شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...262شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...263شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 264شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...265شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...266شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 267شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 268شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 269شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...270شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 271شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 272شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 273شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 274شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 275شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 276شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 277شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 278شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...279شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 280شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 281شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 282شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 283شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...284شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 285شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 286شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 287شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 288شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 289شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 290شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 291شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 292شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 293شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 294شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...295شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...296شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 297شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 298شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...299شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...300شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 301شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 302شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...303شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 304شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 305شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...306شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...307شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 308شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 309شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 310شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 311شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 312شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 313شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 314شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 315شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 316شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...317شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...318شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 319شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 320شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 321شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 322شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...323شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 324شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 325شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 326شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 327شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 328شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...329شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 330شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 331شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 332شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 333شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 334شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 335شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 336شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 337شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 338شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 339شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 340شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 341شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 342شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...343شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 344شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 345شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 346شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 347شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 348شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 349شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 350شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 351شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ