به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد

2230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آفتی وام می توانم کرد
کار دل خام می توانم کرد
سر دیوانگی سلامت باد
ننگ را نام می توانم کرد
خوانده ام سرخط گرفتاری
خدمت دام می توانم کرد
از خیال کسی گداخته ام
باده در جام می توانم کرد
خامه بی تعلقی دارم
مشق آرام می توانم کرد
چشم و دل را به بزم وصل اسیر
حسرت آشام می توانم کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 2شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 3شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 4شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 5شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 6شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 7شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 8شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 9شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...10شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...11شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...12شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 13شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...14شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 15شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...16شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...17شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 18شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 19شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 20شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 21شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...22شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 23شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...24شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 25شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 26شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 27شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 28شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 29شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...30شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 31شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...32شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 33شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 34شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 35شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 36شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 37شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...38شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...39شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...40شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...41شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 42شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 43شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 44شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 45شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 46شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...47شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 48شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 49شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...50شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...51شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...52شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 53شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...54شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...55شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...56شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 57شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 58شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 59شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 60شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 61شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...62شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 63شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 64شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 65شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 66شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...67شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 68شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 69شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 70شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 71شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 72شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 73شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 74شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 75شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 76شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 77شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 78شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 79شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 80شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...81شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 82شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...83شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 84شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 85شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 86شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 87شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...88شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...89شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 90شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 91شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 92شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...93شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...94شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...95شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 96شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 97شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...98شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 99شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 100شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 101شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...102شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 103شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 104شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 105شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 106شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 107شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 108شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 109شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 110شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 111شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 112شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 113شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 114شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 115شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 116شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 117شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 118شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...119شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 120شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...121شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 122شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 123شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...124شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 125شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 126شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 127شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 128شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 129شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 130شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 131شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 132شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...133شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 134شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...135شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...136شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 137شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 138شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 139شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 140شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 141شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 142شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 143شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 144شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 145شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 146شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 147شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 148شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...149شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 150شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 151شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 152شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...153شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...154شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 155شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 156شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 157شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 158شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 159شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 160شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 161شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 162شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 163شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...164شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 165شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 166شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 167شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 168شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 169شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...170شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 171شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...172شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...173شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 174شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 175شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 176شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...177شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 178شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...179شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 180شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 181شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 182شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...183شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...184شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 185شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...186شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 187شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 188شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 189شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 190شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 191شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 192شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 193شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 194شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...195شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 196شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 197شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 198شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 199شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 200شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 201شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...202شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...203شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 204شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...205شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 206شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 207شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...208شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 209شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 210شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 211شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...212شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 213شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 214شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 215شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...216شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 217شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 218شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 219شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...220شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...221شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 222شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...223شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 224شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...225شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 226شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 227شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 228شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 229شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 230شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 231شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 232شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 233شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 234شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 235شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...236شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...237شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 238شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 239شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 240شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...241شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...242شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 243شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 244شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 245شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 246شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...247شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 248شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...249شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 250شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 251شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...252شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...253شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...254شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 255شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...256شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...257شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 258شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 259شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 260شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...261شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 262شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 263شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 264شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 265شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 266شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 267شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 268شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 269شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...270شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 271شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 272شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 273شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 274شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...275شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 276شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 277شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 278شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 279شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 280شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 281شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 282شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 283شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 284شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 285شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...286شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...287شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 288شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 289شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...290شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...291شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 292شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 293شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...294شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 295شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 296شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...297شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...298شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 299شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 300شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 301شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 302شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 303شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 304شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 305شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 306شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 307شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...308شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...309شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 310شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 311شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 312شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 313شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...314شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 315شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 316شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 317شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 318شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 319شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...320شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 321شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 322شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 323شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 324شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 325شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 326شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 327شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 328شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 329شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 330شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 331شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 332شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 333شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...334شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 335شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 336شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 337شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 338شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 339شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 340شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 341شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 342شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ