به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده اند

2060عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده اند
چشم پاک شعله را زان سرمه بینا کرده اند
در حریم بزم قرب،آنان که محرم گشته اند
جلوه او را نهان از دل تماشا کرده اند
بی شکستن چشم امید از گشاد کار نیست
هستی ما را طلسم مطلب ما کرده اند
گوهر مقصود می خواهی میندیش از خطر
موج طوفان را کلید گنج دریا کرده اند
ناله بیتابی در آتش سوختن بیطاقتی
بلبل و پروانه خود را هرزه رسوا کرده اند
بی سرانجامان چو بیمار محبت گشته اند
خویش را از درد بیدرمان مداوا کرده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...2شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...3شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...4شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 5شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...6شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...7شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...8شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 9شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 10شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 11شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 12شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 13شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...14شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 15شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 16شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 17شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 18شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...19شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 20شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 21شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 22شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 23شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 24شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 25شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 26شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 27شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 28شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 29شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 30شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 31شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 32شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...33شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 34شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...35شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 36شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 37شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 38شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 39شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...40شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...41شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 42شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 43شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 44شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...45شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...46شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...47شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 48شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 49شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...50شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 51شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 52شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 53شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...54شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 55شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 56شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 57شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 58شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 59شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 60شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 61شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 62شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 63شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 64شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 65شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 66شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 67شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 68شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 69شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 70شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...71شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 72شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...73شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 74شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 75شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...76شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 77شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 78شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 79شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 80شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 81شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 82شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 83شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 84شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...85شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 86شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...87شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...88شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 89شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 90شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 91شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 92شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 93شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 94شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 95شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 96شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 97شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 98شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 99شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 100شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...101شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 102شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 103شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 104شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...105شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...106شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 107شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 108شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 109شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 110شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 111شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 112شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 113شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 114شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 115شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...116شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 117شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 118شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 119شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 120شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 121شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...122شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 123شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...124شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...125شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 126شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 127شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 128شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...129شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 130شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...131شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 132شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 133شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 134شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...135شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...136شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 137شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...138شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 139شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 140شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 141شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 142شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 143شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 144شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 145شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 146شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...147شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 148شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 149شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 150شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 151شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 152شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 153شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...154شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...155شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 156شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...157شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 158شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 159شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...160شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 161شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 162شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 163شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...164شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 165شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 166شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 167شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...168شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 169شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 170شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 171شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...172شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...173شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 174شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...175شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 176شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...177شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 178شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 179شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 180شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 181شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 182شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 183شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 184شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 185شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 186شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 187شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...188شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...189شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 190شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 191شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 192شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...193شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...194شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 195شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 196شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 197شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 198شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...199شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 200شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...201شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 202شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 203شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...204شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...205شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...206شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 207شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...208شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...209شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 210شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 211شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 212شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...213شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 214شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 215شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 216شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 217شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 218شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 219شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 220شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 221شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...222شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 223شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 224شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 225شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 226شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...227شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 228شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 229شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 230شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 231شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 232شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 233شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 234شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 235شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 236شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 237شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...238شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...239شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 240شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 241شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...242شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...243شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 244شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 245شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...246شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 247شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 248شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...249شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...250شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 251شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 252شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 253شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 254شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 255شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 256شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 257شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 258شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 259شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...260شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...261شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 262شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 263شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 264شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 265شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...266شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 267شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 268شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 269شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 270شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 271شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...272شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 273شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 274شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 275شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 276شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 277شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 278شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 279شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 280شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 281شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 282شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 283شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 284شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 285شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...286شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 287شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 288شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 289شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 290شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 291شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 292شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 293شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 294شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ