به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد شد

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد شد
نگاهم روشناس دولت دیدار خواهد شد
از او جز کشتن خود حاجت دیگر نمی خواهم
زبان را در ادب کی رخصت گفتار خواهد شد
کند گر همت پیر مغان یاری دینداران
سوال معنی پیچیده ای زنار خواهد شد
خمار توبه گر دردسرم ز این بیش خواهد داد
نگاه گرم می خونریز استغفار خواهد شد
حجاب عشق گر زینسان لب اظهار می بندد
میان ما و فرصت گفتگو بسیار خواهد شد
اسیر از یک نگاه گرم ساقی گشته بیطاقت
ندانم چون حریف ساغر سرشار خواهد شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 2شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...3شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 4شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 5شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 6شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 7شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 8شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...9شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...10شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...11شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...12شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 13شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 14شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 15شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 16شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 17شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...18شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 19شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 20شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...21شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...22شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...23شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 24شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...25شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...26شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...27شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 28شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 29شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 30شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 31شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 32شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...33شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 34شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 35شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 36شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 37شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...38شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 39شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 40شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 41شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 42شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 43شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 44شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 45شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 46شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 47شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 48شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 49شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 50شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 51شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...52شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 53شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...54شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 55شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 56شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 57شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 58شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...59شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...60شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 61شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 62شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 63شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...64شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...65شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...66شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 67شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 68شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...69شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 70شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 71شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 72شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...73شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 74شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 75شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 76شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 77شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 78شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 79شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 80شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 81شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 82شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 83شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 84شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 85شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 86شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 87شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 88شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 89شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...90شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 91شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...92شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 93شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 94شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...95شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 96شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 97شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 98شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 99شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 100شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 101شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 102شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 103شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...104شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 105شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...106شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...107شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 108شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 109شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 110شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 111شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 112شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 113شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 114شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 115شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 116شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 117شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 118شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 119شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...120شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 121شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 122شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 123شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...124شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...125شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 126شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 127شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 128شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 129شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 130شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 131شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 132شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 133شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 134شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...135شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 136شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 137شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 138شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 139شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 140شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...141شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 142شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...143شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...144شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 145شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 146شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 147شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...148شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 149شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...150شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 151شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 152شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 153شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...154شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...155شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 156شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...157شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 158شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 159شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 160شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 161شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 162شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 163شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 164شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 165شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...166شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 167شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 168شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 169شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 170شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 171شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 172شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...173شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...174شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 175شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...176شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 177شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 178شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...179شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 180شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 181شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 182شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...183شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 184شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 185شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 186شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...187شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 188شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 189شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 190شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...191شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...192شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 193شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...194شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 195شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...196شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 197شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 198شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 199شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 200شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 201شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 202شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 203شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 204شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 205شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 206شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...207شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...208شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 209شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 210شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 211شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...212شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...213شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 214شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 215شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 216شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 217شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...218شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 219شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...220شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 221شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 222شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...223شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...224شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...225شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 226شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...227شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...228شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 229شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 230شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 231شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...232شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 233شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 234شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 235شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 236شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 237شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 238شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 239شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 240شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...241شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 242شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 243شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 244شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 245شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...246شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 247شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 248شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 249شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 250شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 251شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 252شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 253شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 254شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 255شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 256شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...257شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...258شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 259شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 260شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...261شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...262شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 263شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 264شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...265شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 266شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 267شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...268شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...269شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 270شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 271شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 272شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 273شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 274شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 275شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 276شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 277شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 278شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...279شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...280شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 281شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 282شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 283شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 284شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...285شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 286شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 287شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 288شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 289شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 290شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...291شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 292شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 293شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 294شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 295شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 296شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 297شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 298شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 299شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 300شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 301شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 302شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 303شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 304شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...305شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 306شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 307شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 308شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 309شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 310شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 311شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 312شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 313شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ