به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد

1810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کو قاصدی که نامه به باد صبا برد
تا گردم از قلمرو بال هما برد
هرکس به روی ما در چاک قفس گشود
پیش دلش تبسم گل التجا برد
یکچند هم به رغم فلک بیوفا شویم
شاید بدین وسیله کسی نام ما برد
هر جا دچار می شود از کار می روم
یک بار از غرور نپرسد خدا برد؟
هرکس به بزم عشق نیازی برد اسیر
پروانه بیزبانی و بلبل نوا برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 2شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 3شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 4شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 5شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 6شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 7شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...8شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...9شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...10شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 11شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 12شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...13شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...14شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...15شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 16شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 17شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 18شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 19شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 20شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 21شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 22شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 23شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 24شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 25شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 26شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...27شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...28شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...29شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 30شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...31شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 32شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...33شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...34شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 35شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 36شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 37شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 38شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...39شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 40شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...41شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 42شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 43شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 44شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 45شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 46شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...47شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 48شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...49شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 50شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 51شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 52شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 53شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 54شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...55شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...56شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...57شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...58شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 59شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 60شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 61شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 62شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 63شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...64شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 65شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 66شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...67شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...68شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...69شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 70شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...71شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...72شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...73شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 74شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 75شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 76شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 77شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 78شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...79شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 80شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 81شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 82شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 83شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...84شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 85شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 86شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 87شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 88شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 89شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 90شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 91شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 92شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 93شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 94شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 95شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 96شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 97شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...98شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 99شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...100شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 101شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 102شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 103شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 104شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...105شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...106شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 107شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 108شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 109شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...110شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...111شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...112شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 113شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 114شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...115شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 116شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 117شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 118شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...119شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 120شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 121شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 122شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 123شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 124شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 125شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 126شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 127شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 128شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 129شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 130شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 131شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 132شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 133شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 134شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 135شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...136شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 137شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...138شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 139شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 140شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...141شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 142شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 143شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 144شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 145شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 146شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 147شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 148شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 149شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...150شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 151شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...152شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...153شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 154شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 155شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 156شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 157شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 158شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 159شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 160شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 161شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 162شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 163شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 164شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 165شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...166شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 167شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 168شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 169شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...170شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...171شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 172شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 173شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 174شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 175شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 176شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 177شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 178شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 179شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 180شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...181شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 182شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 183شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 184شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 185شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 186شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...187شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 188شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...189شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...190شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 191شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 192شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 193شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...194شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 195شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...196شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 197شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 198شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 199شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...200شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...201شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 202شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...203شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 204شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 205شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 206شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 207شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 208شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 209شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 210شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 211شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...212شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 213شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 214شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 215شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 216شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 217شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 218شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...219شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...220شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 221شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...222شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 223شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 224شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...225شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 226شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 227شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 228شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...229شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 230شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 231شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 232شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...233شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 234شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 235شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 236شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...237شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...238شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 239شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...240شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 241شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...242شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 243شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 244شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 245شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 246شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 247شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 248شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 249شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 250شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 251شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 252شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...253شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...254شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 255شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 256شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 257شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...258شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...259شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 260شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 261شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 262شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 263شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...264شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 265شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...266شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 267شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 268شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...269شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...270شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...271شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 272شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...273شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...274شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 275شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 276شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 277شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...278شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 279شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 280شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 281شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 282شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 283شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 284شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 285شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 286شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...287شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 288شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 289شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 290شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 291شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...292شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 293شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 294شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 295شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 296شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 297شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 298شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 299شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 300شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 301شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 302شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...303شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...304شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 305شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 306شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...307شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...308شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 309شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 310شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...311شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 312شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 313شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...314شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...315شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 316شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 317شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 318شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 319شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 320شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 321شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 322شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 323شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 324شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...325شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...326شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 327شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 328شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 329شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 330شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...331شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 332شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 333شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 334شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 335شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 336شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...337شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 338شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 339شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 340شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 341شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 342شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 343شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 344شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 345شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 346شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 347شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 348شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 349شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 350شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...351شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 352شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 353شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 354شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 355شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 356شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 357شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 358شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 359شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ