به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد

2040عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سودای تو ما را به تمنای دگر برد
آیینه حیرت به تماشای دگر برد
هر چند که احرام سرکوی تو بستم
بیگانگی خوی توام جای دگر برد
این زمزمه در گوش که گویم که بفهمد
خاموشی من نسخه ز انشای دگر برد
یک شمه ز آوارگی خویش بگویم
در هر قدمم شوق به صحرای دگر برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 2شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 3شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 4شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 5شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...6شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...7شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...8شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 9شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 10شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...11شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...12شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...13شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 14شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 15شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 16شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 17شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 18شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 19شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 20شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 21شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 22شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 23شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 24شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...25شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...26شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...27شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 28شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...29شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 30شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...31شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...32شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 33شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 34شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 35شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 36شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...37شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 38شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...39شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 40شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 41شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 42شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 43شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 44شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...45شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 46شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...47شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 48شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 49شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 50شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 51شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 52شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...53شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...54شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...55شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...56شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 57شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 58شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 59شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 60شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 61شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...62شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 63شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 64شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...65شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...66شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...67شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 68شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...69شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...70شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...71شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 72شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 73شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 74شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 75شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 76شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...77شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 78شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 79شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 80شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 81شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...82شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 83شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 84شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 85شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 86شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 87شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 88شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 89شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 90شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 91شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 92شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 93شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 94شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 95شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...96شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 97شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...98شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 99شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 100شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 101شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 102شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...103شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...104شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 105شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 106شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 107شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...108شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...109شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...110شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 111شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 112شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...113شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 114شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 115شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 116شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...117شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 118شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 119شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 120شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 121شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 122شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 123شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 124شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 125شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 126شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 127شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 128شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 129شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 130شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 131شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 132شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 133شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...134شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 135شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...136شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 137شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 138شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...139شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 140شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 141شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 142شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 143شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 144شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 145شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 146شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 147شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...148شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 149شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...150شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...151شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 152شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 153شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 154شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 155شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 156شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 157شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 158شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 159شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 160شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 161شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 162شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 163شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...164شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 165شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 166شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 167شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...168شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...169شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 170شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 171شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 172شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 173شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 174شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 175شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 176شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 177شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 178شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...179شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 180شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 181شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 182شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 183شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 184شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...185شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 186شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...187شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...188شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 189شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 190شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 191شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...192شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 193شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...194شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 195شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 196شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 197شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...198شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...199شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 200شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...201شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 202شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 203شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 204شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 205شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 206شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 207شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 208شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 209شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...210شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 211شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 212شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 213شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 214شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 215شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 216شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...217شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...218شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 219شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...220شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 221شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 222شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...223شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 224شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 225شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 226شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...227شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 228شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 229شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 230شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...231شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 232شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 233شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 234شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...235شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...236شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 237شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...238شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 239شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...240شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 241شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 242شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 243شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 244شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 245شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 246شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 247شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 248شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 249شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 250شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...251شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...252شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 253شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 254شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 255شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...256شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...257شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 258شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 259شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 260شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 261شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...262شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 263شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...264شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 265شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 266شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...267شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...268شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...269شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 270شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...271شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...272شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 273شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 274شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 275شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...276شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 277شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 278شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 279شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 280شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 281شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 282شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 283شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 284شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...285شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 286شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 287شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 288شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 289شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...290شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 291شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 292شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 293شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 294شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 295شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 296شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 297شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 298شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 299شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 300شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...301شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...302شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 303شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 304شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...305شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...306شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 307شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 308شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...309شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 310شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 311شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...312شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...313شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 314شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 315شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 316شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 317شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 318شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 319شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 320شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 321شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 322شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...323شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...324شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 325شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 326شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 327شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 328شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...329شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 330شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 331شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 332شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 333شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 334شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...335شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 336شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 337شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 338شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 339شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 340شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 341شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 342شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 343شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 344شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 345شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 346شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 347شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 348شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...349شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 350شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 351شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 352شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 353شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 354شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 355شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 356شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 357شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ