به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد

2230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل ما زخمی از مرهم ندارد
اگر شادی ندارد غم ندارد
ز من مجنون گریزد دشت در دشت
چه شد زنجیر پای کم دارد
دلم آن غنچه بی آب و رنگ است
که در زیر نگین شبنم ندارد
مشو آزرده دل از مردن من
که مرگ چون منی ماتم ندارد
اسیرت را فلک بخشیده دردی
که در خاک و گل آدم ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۸۱: نزاکت اینقدر نی برگ گل نی یاسمن د ...2شمارهٔ ۴۸۲: دل ما زخمی از مرهم ندارد 3شمارهٔ ۴۸۳: بیدل چه سراید به خیالی که ندارد 4شمارهٔ ۴۸۴: غبار عاشق اکسیر وفا در آستین دارد 5شمارهٔ ۴۸۵: ز رنگین شیوه ها گلزار بلبل آفرین ...6شمارهٔ ۴۸۶: به از درد او جان پناهی ندارد 7شمارهٔ ۴۸۷: نگه در دیده اندام تو دارد 8شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...9شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 10شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 11شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...12شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 13شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 14شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 15شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 16شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 17شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 18شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...19شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 20شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 21شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...22شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 23شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 24شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 25شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 26شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...27شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 28شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 29شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 30شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...31شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 32شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 33شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 34شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 35شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 36شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 37شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...38شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...39شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...40شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 41شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 42شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...43شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...44شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...45شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 46شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 47شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 48شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 49شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 50شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 51شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 52شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 53شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 54شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 55شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 56شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...57شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...58شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...59شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 60شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...61شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 62شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...63شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...64شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 65شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 66شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 67شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 68شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...69شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 70شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...71شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 72شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 73شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 74شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 75شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 76شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...77شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 78شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...79شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 80شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 81شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 82شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 83شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 84شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...85شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...86شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...87شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...88شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 89شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 90شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 91شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 92شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 93شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...94شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 95شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 96شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...97شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...98شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...99شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 100شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...101شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...102شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...103شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 104شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 105شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 106شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 107شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 108شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...109شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 110شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 111شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 112شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 113شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...114شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 115شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 116شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 117شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 118شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 119شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 120شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 121شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 122شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 123شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 124شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 125شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 126شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 127شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...128شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 129شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...130شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 131شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 132شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 133شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 134شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...135شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...136شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 137شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 138شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 139شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...140شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...141شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...142شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 143شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 144شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...145شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 146شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 147شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 148شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...149شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 150شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 151شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 152شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 153شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 154شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 155شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 156شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 157شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 158شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 159شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 160شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 161شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 162شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 163شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 164شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 165شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...166شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 167شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...168شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 169شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 170شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...171شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 172شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 173شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 174شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 175شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 176شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 177شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 178شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 179شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...180شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 181شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...182شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...183شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 184شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 185شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 186شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 187شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 188شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 189شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 190شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 191شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 192شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 193شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 194شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 195شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...196شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 197شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 198شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 199شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...200شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...201شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 202شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 203شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 204شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 205شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 206شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 207شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 208شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 209شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 210شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...211شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 212شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 213شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 214شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 215شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 216شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...217شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 218شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...219شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...220شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 221شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 222شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 223شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...224شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 225شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...226شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 227شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 228شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 229شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...230شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...231شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 232شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...233شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 234شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 235شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 236شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 237شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 238شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 239شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 240شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 241شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...242شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 243شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 244شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 245شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 246شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 247شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 248شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...249شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...250شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 251شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...252شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 253شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 254شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...255شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 256شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 257شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 258شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...259شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 260شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 261شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 262شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...263شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 264شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 265شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 266شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...267شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...268شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 269شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...270شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 271شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...272شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 273شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 274شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 275شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 276شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 277شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 278شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 279شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 280شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 281شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 282شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...283شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...284شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 285شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 286شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 287شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...288شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...289شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 290شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 291شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 292شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 293شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...294شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 295شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...296شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 297شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 298شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...299شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...300شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...301شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 302شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...303شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...304شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 305شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 306شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 307شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...308شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 309شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 310شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 311شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 312شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 313شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 314شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 315شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 316شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...317شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 318شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 319شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 320شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 321شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...322شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 323شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 324شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 325شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 326شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 327شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 328شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 329شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 330شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 331شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 332شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...333شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...334شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 335شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 336شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...337شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...338شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 339شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 340شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...341شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 342شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 343شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...344شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...345شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 346شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 347شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 348شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 349شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 350شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 351شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 352شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 353شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 354شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...355شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...356شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 357شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 358شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 359شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 360شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...361شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 362شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 363شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 364شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 365شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 366شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...367شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 368شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 369شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 370شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 371شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 372شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 373شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 374شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 375شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 376شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 377شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 378شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 379شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 380شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...381شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 382شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 383شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 384شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 385شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 386شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 387شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 388شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 389شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ