به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانیغزل هاشمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد

2080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بوی گل و روی ماه دارد
آیینه هزار آه دارد
گفتم که نگاه کن خدا را
گفتا که خدا نگاه دارد
پروانه و بلبلش دعاگوست
از شعله و گل سپاه دارد
حیران نظاره نهانش
صد عذر به یک گناه دارد
صحرای دلم هزار گلشن
در سایه یک گیاه دارد
از دیده نشان دل توان یافت
این دیر به کعبه راه دارد
پرکاری و دلبری و شوخی
هر شیوه که پرسی آه دارد
شرمنده ز کس نشد دل ما
شرمندگی از گناه دارد
زود آینه ساز می شود دل
گر پاس نفس نگاه دارد
صبح است و اسیر و حسن مست است
از غیر خدا نگاه دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۸۸: نه اشک است اینکه بی یاد تو در چشم ...2شمارهٔ ۴۸۹: بوی گل و روی ماه دارد 3شمارهٔ ۴۹۰: هر دل که غم همیشه دارد 4شمارهٔ ۴۹۱: دل زخم که جان داغ که گل خار که دا ...5شمارهٔ ۴۹۲: تغافل در نگه پنهان که دارد 6شمارهٔ ۴۹۳: محبت در غم بیدردی آزادم نگه دارد 7شمارهٔ ۴۹۴: زاهد از سبحه رشته ای دارد 8شمارهٔ ۴۹۵: فقر هم خودنمایی ای دارد 9شمارهٔ ۴۹۶: حباب با دل من آشنایی ای دارد 10شمارهٔ ۴۹۷: شمع بزم تو دماغ از می شوخی دارد 11شمارهٔ ۴۹۸: ز خود هم می گریزد راز پنهان کسی د ...12شمارهٔ ۴۹۹: ز ابر جلوه مهتاب تازگی دارد 13شمارهٔ ۵۰۰: دل به یاد تو زهر چاک هلالی دارد 14شمارهٔ ۵۰۱: گل پژمرده، رنگی غیر حسرت بر نمی د ...15شمارهٔ ۵۰۲: به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد 16شمارهٔ ۵۰۳: تماشای بهار عافیت گل چیدنی دارد 17شمارهٔ ۵۰۴: دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد 18شمارهٔ ۵۰۵: گر دست هوای تو به دلها نگذارد 19شمارهٔ ۵۰۶: نه تنها صبر با کم آرزوی بیش نگذار ...20شمارهٔ ۵۰۷: اگر بینش ز مژگان پر برآرد 21شمارهٔ ۵۰۸: جذب نگهت جام می از تاک برآرد 22شمارهٔ ۵۰۹: خواب اگر پی به سرگریه شبگیر آرد 23شمارهٔ ۵۱۰: دلم وحشی شود رازش اگر لب بر زبان ...24شمارهٔ ۵۱۱: مگو کشتن بلایی بر سر منصور می آرد 25شمارهٔ ۵۱۲: کو قاصدی که نامه به باد صبا برد 26شمارهٔ ۵۱۳: پروانه چراغ وفا پر کجا برد 27شمارهٔ ۵۱۴: سودای تو ما را به تمنای دگر برد 28شمارهٔ ۵۱۵: رنگی که حسن از دل نومید می برد 29شمارهٔ ۵۱۶: کلفت زخاطرم دل بیدار می برد 30شمارهٔ ۵۱۷: خط رسید آن چشم و آن ابرو همان دل ...31شمارهٔ ۵۱۸: از من و بلبل صبا صبر و تحمل می بر ...32شمارهٔ ۵۱۹: چنگ دل از نغمه ای نی از نوایی می ...33شمارهٔ ۵۲۰: کی دل کلید راز به دست زبان سپرد 34شمارهٔ ۵۲۱: بسکه دارم به دل محبت درد 35شمارهٔ ۵۲۲: کی قیامت در نظر با این تماشا بگذر ...36شمارهٔ ۵۲۳: نیست درویش آنکه از تاراج عزت بگذر ...37شمارهٔ ۵۲۴: یاد چشمت سرگران تا چند از دل بگذر ...38شمارهٔ ۵۲۵: گر آسمان زکینه دیرینه بگذرد 39شمارهٔ ۵۲۶: نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد 40شمارهٔ ۵۲۷: در دلم یاد یار می گذرد 41شمارهٔ ۵۲۸: کسی که در دل خود از نیاز می گذرد 42شمارهٔ ۵۲۹: آفتی وام می توانم کرد 43شمارهٔ ۵۳۰: ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد 44شمارهٔ ۵۳۱: رخی از باده رخشان می توان کرد 45شمارهٔ ۵۳۲: گریبان رشک گلشن می توان کرد 46شمارهٔ ۵۳۳: وفا با خاکساری می توان کرد 47شمارهٔ ۵۳۴: هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد 48شمارهٔ ۵۳۵: دلی کجاست که سامان عیش ما گیرد 49شمارهٔ ۵۳۶: زبان ناله پر از شوخی تحریر می گیر ...50شمارهٔ ۵۳۷: ز اشکم غنچه در هر جا گلاب رنگ می ...51شمارهٔ ۵۳۸: وفا به مهر و عداوت به کین نمی ارز ...52شمارهٔ ۵۳۹: سررشته جنون ره اهل هوس نزد 53شمارهٔ ۵۴۰: نیم داغ گلی تا هر دو رویم یک هوا ...54شمارهٔ ۵۴۱: دل رمیده به صد آب و تاب می سوزد 55شمارهٔ ۵۴۲: نه همین نامه چو شمع از خبرم می سو ...56شمارهٔ ۵۴۳: جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک ...57شمارهٔ ۵۴۴: توفیق در این بادیه رهبر نشناسد 58شمارهٔ ۵۴۵: دیوانه او غیر تحمل نشناسد 59شمارهٔ ۵۴۶: جان سختی دلم را بیداد می شناسد 60شمارهٔ ۵۴۷: گریختم که به گرد ره تو کس نرسد 61شمارهٔ ۵۴۸: گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رس ...62شمارهٔ ۵۴۹: جایی که حکم ناله شبگیر می رسد 63شمارهٔ ۵۵۰: شوق ره گم کرده ای از وادی دل می ر ...64شمارهٔ ۵۵۱: دل اگر گم شده دلدار سلامت باشد 65شمارهٔ ۵۵۲: کسی که داغ جنونش طراز سر باشد 66شمارهٔ ۵۵۳: نوبهار است به میخانه مبارک باشد 67شمارهٔ ۵۵۴: نگه یار گریبان تو باشد 68شمارهٔ ۵۵۵: جنون داغی ز سودای تو باشد 69شمارهٔ ۵۵۶: خوشا آن دل که سرگرم غم جانانه ای ...70شمارهٔ ۵۵۷: جنون فسرده دلم را طبیب خواهد شد 71شمارهٔ ۵۵۸: اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد ...72شمارهٔ ۵۵۹: دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد 73شمارهٔ ۵۶۰: دیوانه تو بار محبت نمی کشد 74شمارهٔ ۵۶۱: بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد 75شمارهٔ ۵۶۲: ز آسمان محبت چه وحی نازل شد 76شمارهٔ ۵۶۳: عالم از جلوه تو خرم شد 77شمارهٔ ۵۶۴: گر چه مجنون را محبت از هوس زایل ن ...78شمارهٔ ۵۶۵: مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک ...79شمارهٔ ۵۶۶: در محبت اشک و آه بی محابا را چه ش ...80شمارهٔ ۵۶۷: می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه ش ...81شمارهٔ ۵۶۸: ز خوی سرکشی دل در بر امید می رقصد 82شمارهٔ ۵۶۹: تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد 83شمارهٔ ۵۷۰: رفتم از هوش نگاه که به یادم آمد 84شمارهٔ ۵۷۱: کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند 85شمارهٔ ۵۷۲: چشم ما پاک بود پاک حیا می داند 86شمارهٔ ۵۷۳: دل آتش پرستم شعله از اخگر نمی دان ...87شمارهٔ ۵۷۴: به دل اضطرابی دعا می رساند 88شمارهٔ ۵۷۵: شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می ماند 89شمارهٔ ۵۷۶: دل شکاران که مرا بی سر و پا ساخته ...90شمارهٔ ۵۷۷: مشتی از خاکستر پروانه پیدا کرده ا ...91شمارهٔ ۵۷۸: همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده ان ...92شمارهٔ ۵۷۹: دوستان فکری به حالم کرده اند 93شمارهٔ ۵۸۰: پاک بینان الفتی با داغ پنهان کرده ...94شمارهٔ ۵۸۱: از دلم روزی که طرح روزگار انداختن ...95شمارهٔ ۵۸۲: عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بست ...96شمارهٔ ۵۸۳: به دلم بال و پر ناله کشیدن دادند 97شمارهٔ ۵۸۴: فریب جلوه مستانه دادند 98شمارهٔ ۵۸۵: تا دل مست تو را داغ وفا بخشیدند 99شمارهٔ ۵۸۶: عاجزان چون نام غیرت می برند 100شمارهٔ ۵۸۷: از وفا صافدلانی که می ناب خورند 101شمارهٔ ۵۸۸: بیدلان ملک وفا را نه به خاتم گیرن ...102شمارهٔ ۵۸۹: عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند 103شمارهٔ ۵۹۰: خاموشی از ترانه ما جوش می زند 104شمارهٔ ۵۹۱: گه نگاهش کاروان چشم آهو می زند 105شمارهٔ ۵۹۲: آنانکه هوس مائده کام شناسند 106شمارهٔ ۵۹۳: سرمه ای هر جا به چشم داغ سودا می ...107شمارهٔ ۵۹۴: دیده را شوخی چشمت دل بیتاب کند 108شمارهٔ ۵۹۵: به تغافل اگرم چشم تو رسوا نکند 109شمارهٔ ۵۹۶: همه دردیم تا دوا چه کند 110شمارهٔ ۵۹۷: صف مژگان تو دل را چمن سینه کند 111شمارهٔ ۵۹۸: خرم کسی که دل به غمت شاد می کند 112شمارهٔ ۵۹۹: خار گلزار وفا گل می کند 113شمارهٔ ۶۰۰: رشک حسنت خار در پیراهن گل می کند 114شمارهٔ ۶۰۱: در گلستان جگر داغ تو بس گل می کند 115شمارهٔ ۶۰۲: نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند 116شمارهٔ ۶۰۳: در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند 117شمارهٔ ۶۰۴: در بزم چو با عارض پر نور نشیند 118شمارهٔ ۶۰۵: یک سرنوشت طالع ما بی خطر نبود 119شمارهٔ ۶۰۶: امشب که خیال رخ او شمع نظر بود 120شمارهٔ ۶۰۷: چون دل ما گر دل یک قطره باران تنگ ...121شمارهٔ ۶۰۸: دوش ساز ناله ام آهنگ بود 122شمارهٔ ۶۰۹: گر دو روزی کامجو در عشق بی آرام ب ...123شمارهٔ ۶۱۰: گر سر و کار کسی با دل نبود 124شمارهٔ ۶۱۱: سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود 125شمارهٔ ۶۱۲: از جان که می شنید اگر حرف غم نبود 126شمارهٔ ۶۱۳: دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود 127شمارهٔ ۶۱۴: چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه ب ...128شمارهٔ ۶۱۵: قاصدی از گرد جولانش به هر سو می د ...129شمارهٔ ۶۱۶: هرکجا مست حیا آن بت طناز رود 130شمارهٔ ۶۱۷: صبح است و فیض گریه مستانه می رود 131شمارهٔ ۶۱۸: گر آفتاب مهر تو از سینه می رود 132شمارهٔ ۶۱۹: ترک مستم را اگر چین بر جبین پیدا ...133شمارهٔ ۶۲۰: دشمن هوشی به رویت چشم تر نتوان گش ...134شمارهٔ ۶۲۱: گر شبی یاد تو دور از جان غمگینم ش ...135شمارهٔ ۶۲۲: از شکستن دل ما رام تظلم نشود 136شمارهٔ ۶۲۳: مستی ز شور لعل تو هشیار می شود 137شمارهٔ ۶۲۴: از من آن چشم تغافل کیش غافل می شو ...138شمارهٔ ۶۲۵: بیدلی صبر نیندوخته ای می خواهد 139شمارهٔ ۶۲۶: مست است و عرض آتش رخسار می دهد 140شمارهٔ ۶۲۷: هر که بیند لذت بیتابیم سر می دهد 141شمارهٔ ۶۲۸: عاشق از شوق نگاه واپسین جان می ده ...142شمارهٔ ۶۲۹: اجر جفا و مزد وفا را که می دهد 143شمارهٔ ۶۳۰: گر نگه نکهت گلزار حیا می باید 144شمارهٔ ۶۳۱: نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید 145شمارهٔ ۶۳۲: از آتش ما گر نفسی دود برآید 146شمارهٔ ۶۳۳: هر دل که ز بیداد تو نومید برآید 147شمارهٔ ۶۳۴: یاد چشمت چو به سیر دل ما می آید 148شمارهٔ ۶۳۵: از چمن بی نقاب می آید 149شمارهٔ ۶۳۶: غباری از طواف کعبه مقصود می آید 150شمارهٔ ۶۳۷: دلم زیاد نگاهت به شود می آید 151شمارهٔ ۶۳۸: یاد چشمت چو پی غارت جان می آید 152شمارهٔ ۶۳۹: کجا از آتش می گرمی خوی تو می آید 153شمارهٔ ۶۴۰: آسودگی خاطر ناشاد مپرسید 154شمارهٔ ۶۴۱: بیستون روزی به یاد خاطر شادم رسید 155شمارهٔ ۶۴۲: بوالهوس لاف محبت زد و آزار کشید 156شمارهٔ ۶۴۳: حیرانی ما باغ و بهار است ببینید 157شمارهٔ ۶۴۴: چقدرها ز رهت نشو و نما می روید 158شمارهٔ ۶۴۵: دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوا ...159شمارهٔ ۶۴۶: ندیدنی است بساط جهان قدم بردار 160شمارهٔ ۶۴۷: زاهد در این بهار به ما توبه واگذا ...161شمارهٔ ۶۴۸: زنده دردم به درمانم چه کار 162شمارهٔ ۶۴۹: جام بر کف خاطر اندوهگین دارد بهار 163شمارهٔ ۶۵۰: ساغری دارد به کف هر قطره باران به ...164شمارهٔ ۶۵۱: دیوانه خطت دل ویرانه بهار 165شمارهٔ ۶۵۲: پیداست عکس چهره گل در هوای ابر 166شمارهٔ ۶۵۳: شبنم باغ وفا از خار دندان سخت تر 167شمارهٔ ۶۵۴: حسنش از گلزارها گلزارتر 168شمارهٔ ۶۵۵: دلم خون شد دل بیداد خوشتر 169شمارهٔ ۶۵۶: ساقی تبسم مژه کام بیشتر 170شمارهٔ ۶۵۷: سینه صافی با عداوت خویشتر 171شمارهٔ ۶۵۸: بیتابم ز حوصله صاحب کمال تر 172شمارهٔ ۶۵۹: شهید راز پنهان را سرافرازی نهان ب ...173شمارهٔ ۶۶۰: انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر 174شمارهٔ ۶۶۱: خنده از گل جلوه از سرو خرامان تاز ...175شمارهٔ ۶۶۲: حیا پرورد نازی از دل اندوهگین مگذ ...176شمارهٔ ۶۶۳: خط آزادی پریشان می نماید در نظر 177شمارهٔ ۶۶۴: مستم و آن چشم شهلا در نظر 178شمارهٔ ۶۶۵: داردم شوق تو بیتاب سفر 179شمارهٔ ۶۶۶: زنجیر شوق ما شده روز و شب دگر 180شمارهٔ ۶۶۷: دیده ام از گرد گلگون تو جولان دگر 181شمارهٔ ۶۶۸: ای از غم تو هر رگ ما ریشه دگر 182شمارهٔ ۶۶۹: هر گردش چشم تو پریخانه دیگر 183شمارهٔ ۶۷۰: آشوب در قلمرو ترکش ندید تیر 184شمارهٔ ۶۷۱: به نام گریه من فال می زند زنجیر 185شمارهٔ ۶۷۲: نگنجد در سرم سودای زنجیر 186شمارهٔ ۶۷۳: بحر وجود محشر موج و حباب گیر 187شمارهٔ ۶۷۴: صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر 188شمارهٔ ۶۷۵: دست اگر داری بغیر از دامن صحرا مگ ...189شمارهٔ ۶۷۶: ای برای دلم سراپا ناز 190شمارهٔ ۶۷۷: ز فیض ابر شد زانسان جهان سبز 191شمارهٔ ۶۷۸: پرتو شمع تو پروانه گداز است هنوز 192شمارهٔ ۶۷۹: سرمه واری در نظر زان خاک پا دارم ...193شمارهٔ ۶۸۰: راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنو ...194شمارهٔ ۶۸۱: مایه عیش اسیران خاطر غمناک بس 195شمارهٔ ۶۸۲: قرار بخش دل تنگ یاد آن گل بس 196شمارهٔ ۶۸۳: گفتگویی شنیده ام که مپرس 197شمارهٔ ۶۸۴: دارم دل افروخته چون خلوت فانوس 198شمارهٔ ۶۸۵: نکرده دست تهی اهل دیده را قلاش 199شمارهٔ ۶۸۶: شراری را نماند جا در آتش 200شمارهٔ ۶۸۷: شکار آینه گردیده آه می رسدش 201شمارهٔ ۶۸۸: سینه تا شد قلمرو تیرش 202شمارهٔ ۶۸۹: خداوندا مکن کس را شهید خنجر نازش 203شمارهٔ ۶۹۰: صبا در نافه می غلطد ز گرد راه پاب ...204شمارهٔ ۶۹۱: کرده ام بسکه آرزوی خطش 205شمارهٔ ۶۹۲: ای چشم و چراغ آفرینش 206شمارهٔ ۶۹۳: گل گرفتار نقش بالینش 207شمارهٔ ۶۹۴: از قدش جلوه انتخاب فروش 208شمارهٔ ۶۹۵: ای کرده ز یاد ما فراموش 209شمارهٔ ۶۹۶: تا به کس روشن نسازم کفر ایمان بار ...210شمارهٔ ۶۹۷: بیکسیم ساخت خریدار خویش 211شمارهٔ ۶۹۸: جایی که گل از ناله کند بال و پر خ ...212شمارهٔ ۶۹۹: نسخه دارد لعلش از چشم حیاپرداز خو ...213شمارهٔ ۷۰۰: اشک بلبل نمک چش خویش 214شمارهٔ ۷۰۱: گر از تو بشنویم جواب سلام خویش 215شمارهٔ ۷۰۲: پرکاری معشوق نهان است در این باغ 216شمارهٔ ۷۰۳: اشک گلگونم به راه وعده می کارد چر ...217شمارهٔ ۷۰۴: بهارم گلستان در گلستان ضعف 218شمارهٔ ۷۰۵: همین دانسته چشمش جای می خون خوردن ...219شمارهٔ ۷۰۶: بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق 220شمارهٔ ۷۰۷: یکدلم گر چه پریشان نظرم ساخته عشق 221شمارهٔ ۷۰۸: خوابم شده تا سرمه بیداری توفیق 222شمارهٔ ۷۰۹: دارم دلی به سینه چو کژدم به زیر خ ...223شمارهٔ ۷۱۰: بیا ای هجر و وصلت مایه شیب و شباب ...224شمارهٔ ۷۱۱: شدی مست و زد چاک جیب قبا گل 225شمارهٔ ۷۱۲: دیدن رویش نه تنها می برد از یاد گ ...226شمارهٔ ۷۱۳: جلوه حسنت چمن پرداز گل 227شمارهٔ ۷۱۴: کرده ای انتخاب خنده گل 228شمارهٔ ۷۱۵: لبریز خنده است چمن از هوای گل 229شمارهٔ ۷۱۶: سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل 230شمارهٔ ۷۱۷: بر تنم گردیده نقش بوریا تصویر دام 231شمارهٔ ۷۱۸: لبت به سهو نوازد گرم به یک دشنام 232شمارهٔ ۷۱۹: به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام 233شمارهٔ ۷۲۰: در وفا داری طلسم بیوفایی بسته ام 234شمارهٔ ۷۲۱: گر چه سودای تو یک عمر به سر داشته ...235شمارهٔ ۷۲۲: در زمین دل خود تخم رضا کاشته ام 236شمارهٔ ۷۲۳: فانوس شمع خلوت دیدار گشته ام 237شمارهٔ ۷۲۴: در دل از مستی فغان گم کرده ام 238شمارهٔ ۷۲۵: لاله داغم ز گلزار جگر جوشیده ام 239شمارهٔ ۷۲۶: مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام 240شمارهٔ ۷۲۷: لب تر نکرده از می هستی پیاله ام 241شمارهٔ ۷۲۸: بس که خود را بسته دام بلا می خواس ...242شمارهٔ ۷۲۹: ز یادش بس که هشیارم به خون خویشتن ...243شمارهٔ ۷۳۰: اگر عاقل اگر دیوانه مستم 244شمارهٔ ۷۳۱: ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانس ...245شمارهٔ ۷۳۲: گر گمان وصل آن نامهربان می داشتم 246شمارهٔ ۷۳۳: آتش از آن گرمی نگاه گرفتم 247شمارهٔ ۷۳۴: خراب آباد بودم عشق را معمار خود ک ...248شمارهٔ ۷۳۵: با لبش همزبانیی کردم 249شمارهٔ ۷۳۶: دلی به خاک ره انتظار می بندم 250شمارهٔ ۷۳۷: نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم 251شمارهٔ ۷۳۸: به کویش در لباس بوالهوس بسیار گرد ...252شمارهٔ ۷۳۹: نگران که بود رشک به حسرت دارم 253شمارهٔ ۷۴۰: غمی رنگین تر از گلزار دارم 254شمارهٔ ۷۴۱: پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم 255شمارهٔ ۷۴۲: نگه در دیده مانند گلی در دام خس د ...256شمارهٔ ۷۴۳: خصم را زخمی شمشیر تحمل دارم 257شمارهٔ ۷۴۴: دلم گداخت سر ساغر گران دارم 258شمارهٔ ۷۴۵: سر و برگ هر شمع یا گل ندارم 259شمارهٔ ۷۴۶: دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دار ...260شمارهٔ ۷۴۷: نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من ...261شمارهٔ ۷۴۸: اگر شادم از غم رهایی ندارم 262شمارهٔ ۷۴۹: ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دا ...263شمارهٔ ۷۵۰: دل پر حسرتی دارم غم کم فرصتی دارم 264شمارهٔ ۷۵۱: نیم دیوانه تنها با محبت همسری دار ...265شمارهٔ ۷۵۲: سراپا یکدلم درد تمنای کسی دارم 266شمارهٔ ۷۵۳: ستمکش چون دل خس پاره آتش دلی دارم 267شمارهٔ ۷۵۴: درد و داغ نهانیی دارم 268شمارهٔ ۷۵۵: بود روزی که پا ز این گل برآرم 269شمارهٔ ۷۵۶: حرفی از شعله خویت به زبان می آرم 270شمارهٔ ۷۵۷: گل داغم از رنگ و بو می گریزم 271شمارهٔ ۷۵۸: منم که نشئه می از خمار نشناسم 272شمارهٔ ۷۵۹: کاروان اشکم از اقلیم حیرت می رسم 273شمارهٔ ۷۶۰: خوار عشقم به اعتبار قسم 274شمارهٔ ۷۶۱: هوای خلد ندارم به کوی یار قسم 275شمارهٔ ۷۶۲: ز دست دل گهی در آتش و گه در چمن ب ...276شمارهٔ ۷۶۳: خوش آن نفس که غباری ز خاک کوی تو ...277شمارهٔ ۷۶۴: در نظر نقش و نگارت می کشم 278شمارهٔ ۷۶۵: تفسیر خموشی شده گویایی عشقم 279شمارهٔ ۷۶۶: حدیث لعل تو را گر چه مختصر دانم 280شمارهٔ ۷۶۷: ز چشم تر نمی آید تماشایی که من دا ...281شمارهٔ ۷۶۸: اگر بیهوده گردم شهر از صحرا نمی د ...282شمارهٔ ۷۶۹: کو جنون تا از می وارستگی ساغر زنم 283شمارهٔ ۷۷۰: صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم 284شمارهٔ ۷۷۱: مستم پیاله بر سر افسانه می زنم 285شمارهٔ ۷۷۲: صد زبان گر بهر عذر مدعا پیدا کنم 286شمارهٔ ۷۷۳: کو جنون کز سنگ طفلان خانه ای پیدا ...287شمارهٔ ۷۷۴: کو فرصتی که شکوه ندانسته سر کنم 288شمارهٔ ۷۷۵: از صبر من آزرده شد تا چند آزارش ک ...289شمارهٔ ۷۷۶: کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم 290شمارهٔ ۷۷۷: آن را که من زمال جهان محتشم کنم 291شمارهٔ ۷۷۸: یاد چشمی را به افسون رام الفت می ...292شمارهٔ ۷۷۹: گاه با مجنون و گاهی با صبا سر می ...293شمارهٔ ۷۸۰: روزگاری شد که با عشق آشنایی می کن ...294شمارهٔ ۷۸۱: ز دودمان دل و دیده یادگار منم 295شمارهٔ ۷۸۲: چه سرخوشم که ندانم دل و کباب از ه ...296شمارهٔ ۷۸۳: دشمن و دوست بگو با هم در ساخته ای ...297شمارهٔ ۷۸۴: پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم 298شمارهٔ ۷۸۵: با خون دل غبار خطش را سرشته ایم 299شمارهٔ ۷۸۶: سیماب توشه سفر خواب کرده ایم 300شمارهٔ ۷۸۷: تا نکته ای ز علم و ادب گوش کرده ا ...301شمارهٔ ۷۸۸: مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم 302شمارهٔ ۷۸۹: تا از دل و دین جدا نگشتیم 303شمارهٔ ۷۹۰: چون توکل هر کجا رفتیم استغنا زدیم 304شمارهٔ ۷۹۱: عقلیم و طفل مکتب نادانی خودیم 305شمارهٔ ۷۹۲: ماییم و یاد دوست غنیمت کجا بریم 306شمارهٔ ۷۹۳: بار امید و ناز قناعت نمی کشیم 307شمارهٔ ۷۹۴: ما درد به درمان مسیحا نفروشیم 308شمارهٔ ۷۹۵: آسمان را رحم می آید به سرگردانیم 309شمارهٔ ۷۹۶: با دل به هرزه دست و گریبان چرا شو ...310شمارهٔ ۷۹۷: زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم 311شمارهٔ ۷۹۸: آشفته دلی دارم چون ساغر بد مستان 312شمارهٔ ۷۹۹: لخت جگر پاره بر آه نفس افشان 313شمارهٔ ۸۰۰: محراب دعا ساخته ام آن صف مژگان 314شمارهٔ ۸۰۱: ز خاک اهل دل بوی وفایی می توان بر ...315شمارهٔ ۸۰۲: بهانه را پر پرواز می توان کردن 316شمارهٔ ۸۰۳: گلزار مستمندان روی تو سیر دیدن 317شمارهٔ ۸۰۴: خوش بهشتی است روی او دیدن 318شمارهٔ ۸۰۵: به نهانخانه وحدت گذری پیدا کن 319شمارهٔ ۸۰۶: حال زار مرا تماشا کن 320شمارهٔ ۸۰۷: دل را به یاد مهر و وفا آشنا مکن 321شمارهٔ ۸۰۸: می بین چنین و یک نگه آشنا مکن 322شمارهٔ ۸۰۹: قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن 323شمارهٔ ۸۱۰: جان بده ناکام و کام آرزو حاصل مکن 324شمارهٔ ۸۱۱: زاهد به جان زهد که آزار من مکن 325شمارهٔ ۸۱۲: زاهد بجز آزار ما کاری مکن کاری مک ...326شمارهٔ ۸۱۳: خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مک ...327شمارهٔ ۸۱۴: دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن 328شمارهٔ ۸۱۵: شعله پر ریزد به صید خاطر ناشاد من 329شمارهٔ ۸۱۶: ز بس در عشق شد صرف خموشی روزگار م ...330شمارهٔ ۸۱۷: بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ م ...331شمارهٔ ۸۱۸: گه استغنا گهی رو دیده ام من 332شمارهٔ ۸۱۹: مبین خوار اگر هست اگر نیستم من 333شمارهٔ ۸۲۰: چو اخگر شعله پرورد است مغز استخوا ...334شمارهٔ ۸۲۱: چون شعله آبروی نیاز است خون من 335شمارهٔ ۸۲۲: گر افسرده گر سرکش است آه من 336شمارهٔ ۸۲۳: گر به محشر لطف ساقی عذرخواه آید ب ...337شمارهٔ ۸۲۴: دچارم گر شود آیینه گوید سیر باغ ا ...338شمارهٔ ۸۲۵: چشم بیگانگی پناه ببین 339شمارهٔ ۸۲۶: بیا و در دلم ای وحشت آشنا بنشین 340شمارهٔ ۸۲۷: سروری چنین و جلوه رعنایی اینچنین 341شمارهٔ ۸۲۸: صبر و شکیب دیده و جان و دلم از او 342شمارهٔ ۸۲۹: سرو رعنا غبار جلوه او 343شمارهٔ ۸۳۰: رو دیده ام زگرمی بی اختیار تو 344شمارهٔ ۸۳۱: بیا در آتشم افکن بگو ببین و برو 345شمارهٔ ۸۳۲: خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو 346شمارهٔ ۸۳۳: نگه خون شد به چشم دیدنی کو 347شمارهٔ ۸۳۴: گریزان خودم از شرم بیتابی پناهی ک ...348شمارهٔ ۸۳۵: هر نقش قدم چشمه خون است در این را ...349شمارهٔ ۸۳۶: خبر ز سوز نداری سروده نای که چه 350شمارهٔ ۸۳۷: طفل است و بدخو جوید بهانه 351شمارهٔ ۸۳۸: همه تن آینه ای دست بر آیینه منه 352شمارهٔ ۸۳۹: چشم است و نور دیده خیالت در آینه 353شمارهٔ ۸۴۰: اگر از خنده گر از چین جبین ساخته ...354شمارهٔ ۸۴۱: دارم ز کاوش مژه ات جان تازه ای 355شمارهٔ ۸۴۲: طرف کلاهی از مژه بالا شکسته ای 356شمارهٔ ۸۴۳: ملک حیا به شرم نگاهی گرفته ای 357شمارهٔ ۸۴۴: بند از پایم برای امتحان دزدیده ای 358شمارهٔ ۸۴۵: ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی 359شمارهٔ ۸۴۶: به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رف ...360شمارهٔ ۸۴۷: در آتش دارم از هر عضو بندی 361شمارهٔ ۸۴۸: هشیاریم گلی ز گلستان بیخودی 362شمارهٔ ۸۴۹: گه رنگ خزان گه چمن آرای بهاری 363شمارهٔ ۸۵۰: زبیدرد محبت حال اهل دل چه می پرسی 364شمارهٔ ۸۵۱: خراب گشته ز ویرانه که می پرسی 365شمارهٔ ۸۵۲: نکند گر چه کسی گوش به فریاد کسی 366شمارهٔ ۸۵۳: دل را چگونه منع محبت کند کسی 367شمارهٔ ۸۵۴: اگر در خواب خود را دیده باشی 368شمارهٔ ۸۵۵: و ما فیهما غیر جذب الوفا شیء 369شمارهٔ ۸۵۶: دیده خاک راه جولان تو بودی کاشکی 370شمارهٔ ۸۵۷: داریم بر تو احترامی 371شمارهٔ ۸۵۸: هر جلوه که در دیده ما کرده سلامی 372شمارهٔ ۸۵۹: هیچ دانی که چرا خوش چشمی 373شمارهٔ ۸۶۰: درد دل ز آن بیشتر دارم که تدبیرش ...374شمارهٔ ۸۶۱: همه نازی نیاز می بینی 375شمارهٔ ۸۶۲: مستی سراسر سفر ناز می روی 376شمارهٔ ۸۶۳: نمی دانم زبان دادخواهی 377شمارهٔ ۸۶۴: به طوفان اشکی به غوغای آهی 378شمارهٔ ۸۶۵: به استقبال مژگان سیاهی 379شمارهٔ ۸۶۶: خویش آیینه دار خود رایی 380شمارهٔ ۸۶۷: نه سوخته الفت دردم نه دوایی 381شمارهٔ ۸۶۸: دیده از جوش گریه دریایی 382شمارهٔ ۸۶۹: دل کشته آرزوست می گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ