کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر دست هوای تو به دلها نگذارد
    خمیازه گلها به چمن پا نگذارد
    از بسکه زیاد مژه ات محشر نیش است
    ترسم که تپیدن به دلم پا نگذارد
    سرو تو چه شد کز چمن دیده نروید
    یادش نتواند که به دل پا نگذارد
    دارم گلی از بزم کسی جای دل امشب
    آیا بگذارد به منش یا نگذارد
    لب تشنگیم ریشه دوانیده به صحرا
    وقت است که نم در دل دریا نگذارد
    منع سفر بیخودی آسان نتوان کرد
    رفتیم بگو شوخی ایما نگدازد
    دشت از گل اشکم شده باغ دل پرخون
    نامش چمن آبله پا نگذارد
    غارت زده بیداد گران دلشده مستان
    دل سختی او شیشه به خارا نگذارد
    غارتگر شوخی است اسیر آن نگه مست
    ترسم دل ما را به دل ما نگذارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha